یکی از مزایای سوییچ کردن به روش چابک، رویارویی سریع با شکست است (منظور از شکست احتمال دارد به جایی برسید که کل پروژه تعطیل شود) برای روشن شدن مطلب , در مورد نحوه کار پروژه های waterfall فکر کنید. نیازهای کسبکار به ویژگی نرم افزار تبدیل می شود. تیم توسعه این ویژگی ها را بررسی و شروع به طراحی و ساخت نرم افزار می کند. چند ماه بعد گروه توسعه با جلال و شکوه و طی مراسم شیرینی خورانی نرم افزار را به مشتری نشان می دهند .
تاریخ نشان داده است که معمولا این شادی به طول نخواهد انجامید به دلیل اینکه بعضی از بخش ها آن طوری نیست که مشتری درخواست کرده بود و یا اصلا آن طور بود که مشتری درخواست کرده بود ولی مشتری هم اشتباه کرده بود و نیاز مشتری برآورده نشده است. نرم افزار و یا بخشی از نرم افزار با شکست روبرو شده است . شما دو راه حل دارید : 1- بازنویسی , که هزینه زیادی دارد 2- بیخیال شدن پروژه و قبول ضرر و زیان.
همانطور که در قسمت آموزش اسکرام عرض کرده بودم , در این متدلوژی نرم افزار به بخش هایی تقسیم می شود که نتیجه هر بخش به صورت جداگانه به حالت Demo به مشتری ارایه می شود و مشتری مشکلات هربخش را کشف و به تیم توسعه اطلاع می دهد . معمولا هر 3 هفته یک بار که اسپرینت تمام می شود به مشتری دموی نرم افزار داده می شود , و این که مشکلات 3 هفته را رفع کردن راحتر و کم هزینه تر از رفع مشکلات نرم افزاری 6 ماهه می باشد .
از مشتری و یا اصلاحا صاحب محصول (Product Owner) نترسید, هر Sprint که تمام شد , به او اجازه دهید تا نرم افزار را استفاده نماید و مشکلات را به شما بازتاب دهد و اینگونه است که Agile شکل می گیرد .