اجایل یعنی بودن

چند روز پیش با یکی از دوستان گرامی در مورد اجایل یا بعبارتی چابک صحبت می کردیم بحث خوبی در مورد مشکلات چابک سازی برای تیم های ایرانی انجام شد. یکی از نارسایی های بزرگ در زمینه چابک سازی یا چابک شدن بحث درک خود چابک و ماهیت آن می باشد.

مسئله از اینجا آغاز می شود که ما معمولا علاقه ای به تئوری نداریم ، همیشه می خواهیم سریع برویم سر اصل مطلب که همانا پرکتیس های عملی می باشد. حقیقتا در پیاده سازی اجایل  یا گذر به چابک شدن یکی از مشکلات ، دانش ناکافی می باشد. نفرات جو زده و با دانش کم و با خواندن یک پست وبلاگ یا یک کتاب  به قول خودشان می خواهند از این به بعد به جای UML از Agile  استفاده کنند.

خیلی شنیده ام از خیلی ها که “خدا پدر و مادرت رو رحمت کنه این اجایل چیز خوبیه ، من اصلا تو دانشگاه از مهندسی نرم افزار و RUP چیزی حالیم نشد ولی جلسات و اسپرینت های اجایل خیلی راحتند و آدم زود یاد میگیره”

بدترین چیز در مورد Agile  این است که این هم روشی مثل بقیه روش ها شود. این هم رنگی مثل بقیه رنگ ها، این هم پیچ گوشتی مثل بقیه پیچ گوشتی ها، … . تیم ها اساسا ذات و مشکلات و نارسایی های خود را می خواهند نگه دارند ولی در عین حال می خواهند Agile کار کنند یا Agile راه به تیم خود تزریق کنند.

مسئله این است که Agile چیزی برای انجام دادن نیست که آن را هم مثل بقیه انجام دهید یا دستور بدهید تا انجام دهند. Agile بودن است باید چابک شد نه اینکه چابک کار کرد.

dilbert-agile_programming.png (400×139)

این عارضه را که من آن را دانش ناکافی می نامم از آنجایی آغاز می شود که تیم یا نفرات با دانش کم نسبت به اساس Agile می خواهند روشی دیگری مثل بقیه روش ها را برای انجام دادن آزمایش کنند. در همین راستا دست به دامن روشی مثل اسکرام می شوند. اسکرام که هم جذاب و با آن Taskboard ناز و جلسات سرپایی و بازی ها، خوراک تیم های ایرانی است (: حقیقتا از وقتی اسکرام کار می کنیم عاشق این روش شده ام

تیم در روش و اسم ها غرق می شود، اسکرام را می شناسد آن را مو به مو انجام می دهد و به قول خودشان اجایل کار می کنند ، ازشان می پرسی چه خبر ، برایت از موفقیت آمیز بودن اسپرینت قبلی صحبت می کنند و نمودار پیشرفت را نشان می دهند که چه خوب پایین رفته اما خبری از تعامل با مشتری ، صداقت با مشتری نیست. حق با مشتری است ولی ما هیچگونه تغییری را قبول نمی کنیم. ما جلسه دمو داریم شاهکاره ، فقط 200 تا باگ داریم و نهایتا خروجی قابل استفاده نیست.

کار تیمی کیلویی چند؟ اصلا تیم به همان تعداد نفری گفته می شود که صرفا برای پر کردن وقت دور هم جمع شده اند و هدف مشترکی ندارند یکی می خواهد از ایران دربرود ، یکی به مدیر فحش می دهد ، یکی وقت خود را در شبکه های اجتماعی سپری می کند و یکی مشتری را کودن می داند و خودش را علامه دهر و تمامی بدبختی های کشور و جامعه جهانی را به مشتری اشان نسبت می دهد و نهایتا اسپرینت ها را پشت سر هم می گذرانند البته دور هم.

به یاد دیالوگ پرویز پرستویی در فیلم مارمولک ، “پس به جای اینکه من آن بالا بنشینم و برای شما صحبت کنم ، جا داره این پایین بیایم و حقیقتا در مورد راههای رسیدن به خدا فکر کنیم. “

شاید تا الان اجایل برای شما یک Taskboard بود، یا جلسات سرپایی یا هر چیز دیگری ، ولی پیشنهاد می کنم دوباره و حقیقتا در یک نگاه دیگر و با چشم های شسته سهراب سپهری دوباره اجایل را برای خودمان تعریف کنیم. سعی کنیم اساسا قبل از استفاده از روش هایی مثل اسکرام ماهیت روش ها را درک کنیم ، بدانیم که اصول و ارزش های بیانیه چابک را بد نیست بخوانیم

و در نهایت چابک کار نکنیم و سعی کنیم چابک باشیم هم در زندگی و هم در کار.

چابک و موفق باشید

درباره اسد صفری

اسد صفری – مربی تحول چابک سازمان و تیم های نرم افزاری. مدارک حرفه ای: CSP - CSM - PSM - PSPO - CDA - Management 3.0 برخی تجربیات: رئیس دفتر تحول چابک شرکت داده ورزی سداد(بیشتر از ده تیم نرم افزاری) - مربی چابک شرکت رامند (تیم های موبایل و گیم سازی) - مدیر تولید نرم افزار SimplyDesk برای شرکت فرانسوی PCI - مربی مشاور شرکت های:خدمات انفورماتیک، ارکید فارمد، فراداده، الفبا برخی از سوابق مشاوره کوتاه مدت و تدریس : علی بابا، فناپ، تجارت الکترونیک پارسیان، بیمه سامان، مهندسین مشاور تجارت (بانک تجارت)، بیمه ایران، پارس آنلاین، شرکت رهنما، ورانگر، انتشارات پزشکی کوثر، فولا آلیاژی یزد، پارک علم فناوری کردستان و ... . عضو انجمن های بین المللی Agile Alliance - Scrum Alliance

4 دیدگاه در “اجایل یعنی بودن

  1. بسیار عالی و خوش بیان نوشتی. من هم اساسا در سر کاری که هستم مشکلم همینه که اجایل بشیم نه اینکه اجایل رو استفاده کنیم. اعضا تیممون عاشق اجایل هستن چون هیچ دیسیپلینی رو نمی خوان رعایت کنن! مدیر عاملمون عاشق اجایل هست و فکر میکنه 20 سال پیش که داشته تو فاکس برنامه می نوشته داشته اجایل رو رعایت می کرده(یه جورایی خودش اختراعش کرده)…اما یه جلسه برنامه ریزی اسپرینت رو با بدبختی می ذاریم و اینقدر که یاد تحلیل می افتیم یادی از برنامه ریزی نمی کنیم…علیرقم سادگی اش واقعا درک کردم که پیاده سازیش سخته. از این جملت خیلی خوشم اومد :
    “اسپرینت ها را پشت سر هم می گذرانند البته دور هم.”
    همینطور این :
    “مسئله از اینجا آغاز می شود که ما معمولا علاقه ای به تئوری نداریم ، همیشه می خواهیم سریع برویم سر اصل مطلب”
    …یه جا هم اشتباها به جای RUP گفتی UML.
    اما این جملت رو قبول ندارم : “و هدف مشترکی ندارند یکی می خواهد از ایران دربرود ، یکی به مدیر فحش می دهد ،…” به نظرم این مهم نیست اهدافشون یکی نباشه حتی مهم نیست یک نفر توی تیم اجایل موندگار نباشه و بعد از 4 تا اسپرینت بره…به قول خودت مهم اینه که اجایل باشن و هدف اسپرینت رو هدف کاری خودشون بدونن و اسپرینت و کلیه کارهاش رو جز کارهای خودشون بدونن نه اینکه مثلا بگه “این کار و مشکل تو هست، خودت می دونی نهایتا چطور حلش کنی!”

  2. نه دقیقا منظورم UML بود، مواردی رو دیدم که ملت دقیقا UML و RUP را نمی توانستند از هم تشخیص بدهند.

    اما این جملت رو قبول ندارم : “و هدف مشترکی ندارند یکی می خواهد از ایران دربرود ، یکی به مدیر فحش می دهد ،…”

    در واقع این بخش ، منظور من بیشتر Common Sense و Common Goal بود. یه جایی بودیم یه نفر گفت “دیگه ای که برای من نجوشه میخاییم سر سگ توش بجوشه” نفری با این طرز تفکر در تیم اجایل جایگاهی نداره بنظرم.

  3. منون / عالی بود / استفاده کردم
    اینجا رو خوب اومدی… یکی می خواهد از ایران در برود 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.