اگر قرار باشد نتایج یکی از جلسات اسکرام را حتماً مستند کرده باشیم آن جلسات بدون شک رترو یا بازنگری اسپرینت خواهد بود. اما چرا؟
بر اساس تجربیات من دو دلیل اساسی برای ضرورت مکتوب سازی این نتایج وجود دارد.
۱. هر روز بدتر از دیروز
در کتاب واقع نگری یا همان Factfulness نکته بسیار جالبی وجود دارد که تقریباً تمامی کتاب حول و حوش این موضوع می چرخد که اگر از افراد پرسیده شود که به نظر شما دنیا نسبت به قبل جای بهتر یا بدتری شده است؟ در بسیاری از موارد افراد میگویند بدتر.
ولی در واقع این کتاب با دلایل بسیار زیادی به این اشاره دارد که دنیا نسبت به سالهای قبل جای بهتری برای زندگی کردن هست اعم از دسترسی به بهداشت دسترسی مردم به ثروت آموزش و…. شنیدن این کتاب صوتی از بی پلاس را حتما توصیه میکنم.
بر اساس این نوشته، ما به عنوان انسان تمایل داریم:
- تجربیات ناخوشایند را بهتر از تجربیات خوشایند به خاطر بسپاریم
- توهینها را بهتر از تحسینها به یاد بیاوریم
- نسبت به محرکهای منفی شدیدتر واکنش نشان بدهیم
- به چیزهای منفی بیشتر از چیزهای مثبت فکر کنیم
- به حوادث منفی قویتر از حوادث مثبت واکنش نشان بدهیم
مثلا در حال سپری کردن روز بسیار خوبی در محل کارتان هستید تا اینکه یکی از همکارانتان نظر بیادبانهای میدهد و آزردهتان میکند. باقی روزتان را به فکر کردن به کلماتی که شنیدهاید میگذرانید و کلافه و ناراحت، غرق آن اتفاق میشوید. وقتی به خانه میرسید، همسرتان از شما میپرسد روزتان چطور بوده است و شما جواب میدهید: «افتضاح!».
یا یک سوال، به نظر شما وضعیت کشور ما هر روز بهتر می شود یا بدتر؟ نمیدانم جواب اعضای تیم به این سوال چه خواهد بود، ولی همین افراد با همین سطح امید به بهبود در شرکتها حاضر می شوند.
حال به این فکر کنید که ازهمان افراد بپرسیم اسپرینت های گذشته چگونه بوده اند؟ احتمالا آخرین مشکلات ملاک قضاوت آنها از خوبی یا بدی خواهد بود.
همین دلیل بسیار مهمی برای مکتوب سازی نتایج رترو هست.
مستند سازی نتایج و بررسی دوره ای آن مثلاً هر ۳ یا ۴ یا ۵ اسپرینت یک بار باعث میشود که تیم پیشرفتی که در این مدت کرده است را به یاد آورد و خود این باعث میشود که به این پی ببرد که قرار نیست ما به وضعیت بدون مشکل برسیم.
یکی از وظایف اصلی اسکرام مسترها دقیقاً همین مورد است که بتوانند این تفکر را ایجاد کنند و جلسات رترو فرصت طلایی برای این منظور است، که به موارد و مشکلاتی که در طول اسپرینت برخورده اند بپردازند و در ادامه روند پیشرفت را همه تیم ببیند و این حس را داشته باشند که حرکت رو به جلو است.
۲. حس بد اسکرام مسترها
واقعیت تلخ یا ناراحت کننده برای اسکرام مسترها این است که اگر آنها خوب عمل کنند حس افراد تیم یا مدیران این خواهد بود که آیا آنها واقعاً کاری انجام می دهند، آیا اصلا به آنها نیازی هست و… خود همین باعث می شود که اسکرام مسترها حتی اگر خوب عمل کرده باشد به وجود یا عملکرد خود شک بکنند که آیا من خوب عمل می کنم و بعضاً حس بدی نسبت به خودشان داشته باشند، که به این سندروم ایمپاستر گفته میشود.
سندروم ایمپاستر به افراد این حس را منتقل میکند که شما به عنوان یک فرد در آن شرکت یا تیم با ارزش نیستید و به عنوان یک آدم متقلب وانمود می کنید که در اینجا مفید هستید.
مکتوب کردن نتایج جلسات رترو علاوه بر مواردی که در مورد یک گفته شد می تواند از به وجود آمدن حس ایمپاستر جلوگیری یا حداقل آن را کمتر کند. مهمترین مورد این است که شما به عنوان یک فرد متخصص می بینید که تیمی که آن را تحویل گرفتید و در اسپرینت های قبل چه مشکلی داشته اند و بسیاری از این موارد در طول اسپرینت های قبل رفع شده است.
معمولاً مدیران انتظار دارند که شما به عنوان اسکرام مستر، تیم یا تیم هایی که با آنها کار می کنید را به وضعیت بدون مشکل برسانید ولی شما به عنوان اسکرام مستر باید این را بدانید که چنین وضعیتی کلاً وجود ندارد و وظیفه شما ایجاد فرهنگ بهبود مستمر در تیم است و فرهنگ بهبود مستمر یعنی اینکه همیشه مشکلاتی که امروز برای ما مهم هستند باید رفع شوند البته این به این معنی نیست که اگر شما یک مشکلی را رفع کردید به معنای گارانتی این است که در آینده هیچ مشکلی دیگری به وجود نخواهد آمد.
یک مثال عمده شرکت تویوتا هست که این شرکت از پیشروان این فرهنگ بهبود مستمر است اما بعد از چند ده سال این شرکت هنوز فرآیند بهبود مستمر خود را حفظ کرده است این به عبارت ساده اگر قرار بود مشکلات کامل رفع شوند دیگر چرا نیاز به این بود که این فرهنگ بهبود مستمر ادامه پیدا کند.
جایی به اسم سرزمین بدون مشکلی اصلا وجود خارجی ندارد. اصل داستان این است که مشکلات اصلی که نمیگذارند امروز ما عالی عمل کنیم را باید رفع نماییم.
چابک و موفق باشید
اسد صفری