شاید بتوان گفت انسان ها کلا دو دسته اند آنهایی که مسئولیت کارشان را می پذیرند و آنهایی که نمی پذیرند و فکر می کنند ابر و باد مه و خورشید و فلک همه در کارند تا این نتیجه بد بدست آید. البته وقتی نتیجه خوب است این حاصل تلاش ها و تفکرات عمیق خودمان هست ولی وقتی نتیجه خوب نیست دنبال دلیل و علت هستیم که معمولا هم اگر انسان مسئولی نباشیم این را حاصل اشتباهات یا نارسایی های دیگران خواهیم دانست. افتخار این را داشتم که پوستر فرآیند مسئولیت کریستوفر اوری رو ترجمه کنم. کریستوفر شاید 20 سال از عمر خود را صرف مطالعه بر روی مسئولیت کرده است و اکنون موفق شده است که یک فرآیند یا چارچوب نظام مند برای فهم و یادگیری مسئولیت در اختیار ما قرار دهد.
این فرآینده نحوه عملکرد انسان در مقابله با پدیده مسئولیت را شرح می دهد و می توانید با استفاده از این فرآیند اولا خودتان و بعدا تیم یا سازمانتان را مسئول نتایج بسازید. برای دانلود نسخه فارسی می توانید به اینجا مراجعه کنید.
چند وقت قبل یک نمایش دیدم با عنوان “سقراط”، که دیالوگ بسیار جالبی داشت. در این نمایش “فرهاد آئیش” کسی که نقش سقراط را بازی می کرد دائما این را تکرار می کرد:
“خودت را به عنوان یک انسان بشناس، گناهت را بپذیر و سعی در جبران آن داشته باش”
این دیالوگ، واقعا شاهکار بود. راز شماره یک موفقیت هر انسان، (البته موفقیت به عنوان معنی واقعی کلمه) پذیرش مسئولیت شخصی می باشد. اینکه هر نتیجه ای حاصل می شود، من هم مسئول آن هستم و باید تلاش کنم تا نتیجه یا اوضاع را بهبود ببخشم.
اما شاید بزرگترین اشتباه در مقابله با این پدیده این است که بگوییم “فلانی ذاتا آدم بی مسئولیتی هست” یا “من آدم مسئولیت پذیری نیستم” حقیقت این است که:
- مسئولیت تنها یک صفت یا عیب شخصیتی نیست. این یک فرآیند ذهنی می باشد که به صورت یکسان در همه عمل می کند.
- این فرآیند قابل مشاهده، یادگیری، مطالعه، تدریس، تمرین، توسعه و مدل سازی می باشد.
- هر فرد، تیم یا سازمان مشتاق می تواند مسئولیت را در بالاترین سطوح خود عمل کند.
در “فرآیند مسئولیت” ما چندین وضعیت ذهنی داریم که به شرح زیر می باشد:
مالک شدن بر قدرت و توانایی هایتان برای خلق، انتخاب و جذب |
مسئولیت |
تسلیم شدن به منظور اجتناب از درد شرمندگی و وظیفه |
تسلیم |
انجام دادن کاری که موظف به انجام آن هستید بجای کاری که می خواهید |
وظیفه |
سرزنش خود (معمولا در قالب احساس گناه می باشد) |
شرمندگی |
بهانه تراشی برای وجود چیزها که آن گونه هستند |
توجیه کردن |
مقصر نشان دادن دیگران برای علت وجود چیزی |
مقصریابی |
نادیده گرفتن وجود چیزی |
انکار |
فرض کنید قرار است به یک جلسه مهم بروید و فقط نیم ساعت وقت دارید تا برسید. دست در جیب می کنید و می بینید سو ئیچ ماشین نیست! اولین جمله ای که به زبان می آورید چیست؟ احتمالا شما هم مثل من: “کی این سوئیچ رو برداشته؟” ذهن برای یافتن علت، براساس مدل ذهنی پیش فرض مقصریابی را پیشنهاد می دهد. شما اگر مقصریابی را به عنوان یک دلیل کافی بپذیرید، آنگاه شروع به سرزنش خواهید کرد. اگرنه، ذهن , پیشنهاد دیگری برای شما خواهد داشت، این بار یک بهانه (توجیه کردن) در اختیار شما قرار خواهد داد. و به همین ترتیب این فرآیند ادامه خواهد داشت.
یا در همان مثال سوئیچ، “اصلا تعجبی نداره که اونها رو گم کردم، وقتی دیروز محل کارم رسیدم همه چیز در هم ریخته بود و هزار تا فکر که ذهنم رو مشغول کرده بود …” این چه مدل ذهنی است؟ احتمالا توجیه.
در دو حالت “مقصر یابی” و “توجیه کردن” که جزو دسته “انکار” می باشند، اساس بر این است که من در نتیجه حاصله هیچ نقشی نداشتم و من تقصیری ندارم و دیگران مقصر هستند.
دو حالت بعدی “شرمندگی” و “وظیفه” جزو دسته “تسلیم شدن” می باشند. در این دسته ما خودمان را هم بخشی از نتیجه می دانیم، ولی معتقدیم کار خاصی نمی توانیم انجام بدهیم.
فرض کنید قرار بود با ورزش وزن کم کنید، دو ماه بعد همسرتان از شما می پرسد چرا نتوانستی وزن کم کنی، جواب میدهید “من اصلا آدم سست عنصری هستم، من نمی توانم وزن کم کنم “، یا همان مثال سوئیچ “گناه من بود که الان اینا گم شدن، خیلی آدم خنگی هستم، باید حواسم رو جمع تر کنم، واقعا چرا همیشه همه چی رو قاطی پاتی می کنم؟؟؟” در این مدل خودمان را سرزنش می کنیم و اکثرا همراه با احساس گناه است.
در مدل بعدی “وظیفه”، ما کارهایی را انجام می دهیم که خودمان نمی خواستیم، مثلا از کارمند می پرسیم چرا این کار را انجام دادی، جواب می دهد: “چون فلانی گفت من انجام دادم، من خودم نمی خواستم انجام بدهم” بعبارتی ما “به بد بودن کارمان اعتراف می کنیم” ولی مسئولیت کاری که انجام می دهیم را نمی پذیریم و خود را بی توان از انجام کار درست نشان می دهیم.
مدل بعدی این است که ما نه “انکار” بکنیم و نه اینکه “تسلیم” شرایط و موقعیت شویم بلکه مسئولیت کارمان را بپذیریم و با مالک شدن بر قدرت و توانایی هایمان برای خلق، انتخاب و جذب آماده شویم.
چه زمانی بحث مسئولیت پیش می آید؟
زمانیکه همه چیز خوب پیش می رود هیچ کس به مسئولیت شخصی فکر نمی کند. ولی به محض این که مشکل کوچک یا بزرگی پیش می آید( گم کردن کلیدها یا از دست رفتن حساب بازنشستگی) فرآیند مسئولیت شروع می شود.
چگونه باید مسئولیت شخصی را پذیرفت؟
- قصد – قصد آن را داشته باشید که اگر چیزی اشتباه پیش رفت، با مسئولیت به آن پاسخ خواهید داد.
- آگاهی – به خود آمدن و آگاهی از خود در وضعیت های ذهنی انکار، مقصریابی، بهانه تراشی، شرمندگی، وظیفه و تسلیم. یعنی بدانیم الان هنگام پاسخگویی در چه وضعیت ذهنی می باشیم.
- مقابله – مواجهه با خود برای دیدن چیزی که درست است، که شما می توانید یاد بگیرید، تصحیح کنید یا بهبود بخشید. یعنی، حتی اگر نامسئولانه عمل کردیم، بدانیم که چگونه باید مسئولانه عمل می کردیم و دفعه بعد یا حتی این سری با یک عذرخواهی سعی در جبران آن داشته باشیم.
حالا دوست دارم با هم تمرینی انجام دهیم.
مواردی باعث می شود که نیاز به مسئولیت داشته باشیم را مطرح می کنم و درخواستی در پی اش خواهد بود:
- فرض کنید همسرتان به شما زنگ زده و می گوید “پس کجا موندی؟” و شما می گویید “ببخشید عزیزم، من مجبورم امشب شام رو با مدیر عامل بخورم، چون یک قرار ملاقات خیلی مهم داره، من هم باید باشم، دوست دام باهات باشم ولی نمی تونم ببخشید”؟ “اول” مشخص کنید که نفر در چه مدل ذهنی است “دوم” اینکه جواب یا عمل مسئولانه چه می توانست باشد؟ (کامنت)
- فرض کنید برای همسرتان قرار بود “مرغ” درست کنید و اکنون سوخته است، همسر که از سرکار برگشت، به او می گویید “ببخشید عزیزم، من خیلی آدم بی حواسی هستم، واقعا شرمندم که نتونستم برات اون چیزی که دوست داشتی آماده کنم”. آیا این حرکت که طرف گناهش را پذیرفته است مسئولانه است و اگر نه حرکت یا جواب مسئولانه چگونه می توانست باشد؟ (کامنت)
چابک و موفق باشید
توی حالت اول فرد در وضعیت انکار است و جواب مسولانه فکر می کنم اینطور باید باشه عذرخواهی می کنم عزیزم که بهت اطلاع ندادم و منتظرت گذاشتم به دلیل جلسه کاری نمی تونیم شام رو با هم بخوریم. دفعه بعد قبلش از برنامم مطلعت می کنم که این اتفاق تکرار نشه
توی حالت دوم فرد در وضعیت تسلیم هست و جوابی که داده از بابت عذرخواهی مسولانست ولی به دلیل. رخداد این اتفاق پرداخته نشده و می تونست اینطور بیان بشه ببخسید مرغهایی که امروز درست کردم سوخت ولی دفعه دیگه تکرار نمی شه چون میزان روغن و حرارت رو متوجه شدم چطور باید تنظیم کنم که مرغ ها نسوزه
به نظر من در حالت اول شخص در وضعیت توجیه است، جواب مسئولانه می توانست این باشد : ببخشید همسرم من امشب شام رو باید با مدیر عامل بخورم چون یک قرار ملاقات مهم داره که من باید حتما همراهش باشم، البته میدونم قبلش باید به شما خبر میدادم، بهت قول میدم حتما دفعه بعد زودتر شما رو از برنامه خودم مطلع کنم.
و در حالت دوم شخص در وضعیت شرمندگی است، جواب مسئولانه این میتونست باشه : ببخشید همسرم که امروز مرغ سوخت اما تا شما لباست رو عوض کنی من دوتا تخم مرغ خوشمزه آماده میکنم تا با هم بخوریم.
سلام
اول : ممنون از این مطلب مفید و پر محتوا
پاسخ ها :
حالت اول : به نظرم تسلیم شدن در قالب وظیفه بود. اون می تونست جواب مسؤلانه زیر رو بده :
عزیزم ما امروز جلسه داریم تو شرکت و قراره یک شام کاری هم داشته باشیم. من عذز میخوام ازت و حتما فردا شب شام رو میریم بیرون.
حالت دوم : تسلیم از نوع شرمندگی. جواب مسؤلانه :
عزیزم عذر میخوام، من حواسم نشد مرغ سوخت. اگه کمی صبر کنی سریع یه چیزی درست میکنم برا شام.
تشکر از شما
فکر میکنم برای پاسخ به سوال ها باید دو وضعیت ذهنی جدید به جدول فرایند مسئولیت پذیری اضافه بشه:
1. خودکشی شرافت مندانه (پاسخ پرسش اول)
2. چلوکبابی سرکوچه (پاسخ پرسش دوم)
؛)