آیا تا به حال به این فکر کرده اید که اگر اتومبیلی که هرروز با آن به سر کار میروید 100 mpg (یک گالن به ازای هر صد مایل، و هر 100 mpg برابر با 42 کیلومتر بر لیتر می شود) مصرف داشت چه اتفاقی میفتاد؟
Joe Justice و تیم ویکی اسپید مدل اولیه کاملا کاربردی از این ماشین را با به کار بردن روشهای مدیریتی چابک (Agile) تولید نموده اند.آنها این نمونه را در زمانی حدود 3 ماه تولید کردند. این در حالی است که تولید همین نمونه به روشهای سنتی ممکن بود حدود چند سال زمان احتیاج داشته باشد.
واقعیت جالب دیگر اینکه این ماشین قابلیت این را دارد که سرعتش را از 0 تا 60 mph را در ظرف کمتر از پنج ثانیه افزایش دهد. و فاصله ماشین تا سطح زمین در هر کجا از حالت مسابفه پیست تا حالت اسپورت قابل تنظیم است.
جاستیس در واقع یک مشاور نرم افزار جوان است که در محدوده سیاتل زندگی میکند.او راهبری تیم ویکی اسپید بین المللی را نیز برعهده دارد که این تیم در حال حاضر مشغول ساخت ماشینی سریع ، بی خطر ، اقتصادی ، موثر و خوش دست است که بتواند آنرا به قیمتی زیر 20000 دلار به فروش رساند.
رقابت برای Insurance X-Prize
چطور یک مشاور نرم افزارمانند جاستیس توانست در پروسه تولید چنین محصول مبتکرانه ای با چنین چرخه تولید سریع همکاری داشته باشد؟ در سال 2008 او اعلامیه ای را دید که جایزه ای 10 میلیون دلاری را با هدف بررسی امکان ساخت ماشینی با 100mpg که استانداردهای امنیتی را نیز پیاده سازی کرده باشد را تبلیغ کرده بود آنها توانسته بودند ماشینی با این مصرف تولید کنند اما استانداردهای امنیتی در آن تعبیه نشده بود.
جاستیس تصمیم گرفت تا در این رقابت وارد شود. در ابتدای کار او تنها بود اما هر آنچه به دست آورده بود و و یاد گرفته بود را در وبلاگ منتشر نمود در مدت کوتاهی افرادی به صورت داوطلبانه به این پروژه پیوستند سه ماه بعد او تیمی در حدود 44 نفر در 4 کشور مختلف داشت که روی نمونه اولیه ای کار میکرند تا بتوانند وارد این رقابت شوند.
چاشنی موفقیت تیم ویکی اسپید : Agile
تیم ویکی اسپید تولید و توسعه این ماشین را با به کارگیری روش مدیریت چابک، Lean و اسکرام که در تیم های نرمافزاری مدرن رایج است انجام داده و استفاده از این روشها باعث شد این تیم بتواند در زمان کمتری نسبت به روشهای مرسوم به اختراع این ماشین دست پیدا کند.
روشهای تولید موجود زمانگیر هستند زیرا هزینه تغییر در آنها به شدت بالاست به عنوان مثال اگر مهندسی تصمیم به تغییر طراحی یک در کند.، 10 سال طول میکشد تا 100 میلیون دلار هزینه شود و قالب جدید برای در آماده شود و این مرسوم نیست تیم تولید برای اینگونه تولیدات یک چرخه 10 ساله را سپری کند.
نرم افزار ها نیز در روشهای سنتی به همین طریق تولید می شوند. کمپانی های بزرگ با تیم هایی که تعداد محدودی متخصص داشتند به طور تمام وقت بر روی تولید محصولی کار می کردند که شاید نزدیک به آن چیزی باشد که سالها پیش تصمیم به تولید آنرا داشته اند.
توسعه نرم افزار به روش چابک این روش ها را تغییر داد. کار کردن در یک چرخه کوتاه تر، کار تیمی که در آن افراد قادر به خود سازماندهی هستند و با استفاده از تجربه محصولی را تولید میکنند که به طور مستمر از مشتری بازخورد میگرند پس احتمال عدم تشابه آنچه تولید میشود با آنچه درخواست مشتری است کمتر خواهد بود.
قسمت سورپرایز ماجرا آنجاست که جاستیس به جز اطلاعاتی که در زمینه چابک داشت هیچ راه دیگری برای اولویت بندی کارها یا حل مشکلات پیچیده بلد نبود و تجربیات او پس از پایان دانشگاه تنها در حوزه تیم چابک بود و زمانی که تصمیم به تولید ماشین گرفت ، متدهای چابک را مطابق با پروژه تغییر داد.
تطبیق چابک با فرایند تولید ماشین
در هر صورت ترجمه کردن best practice های تیم نرم افزار به سخت افزار چالش های خودش را داشت. او برای سوالاتی نظیر اینکه … تست اتوماتیک در کمربند ایمنی چطور امکانپذیر است؟ ارث بری در شاسی به چه ترتیب است؟ تولید به روش contract-first در سیستم airbag به چه شکلی است؟ باید جواب منطقی پیدا می کرد. اما با غلبه بر این چالشها تیم موفق شد در اصول اولیه مدیریت چابک تسلط کامل پیدا کند.
در واقع ویکی اسپید، تشابهات بیشتری را با شرکتهایی مانند SalesForce ، Google و Twitter نسبت به GM یا Chrysler دارد. تولید کنندگان سنتی یا تیمهای نرم افزاری نیازمندیها را جمع آوری کرده ، راه حل را طراحی میکنند ، را ه حل را تولید می کنند ، آنرا تست کرده و بعد تحویل میدهند. در شرکتهای پیشرونده امروز ، طراحی قسمتی از این فرایندها به تنهایی سالهای زیادی طول خواهد کشید و این بدین معناست که با خرید یک ماشین جدید میتوان فهمید درک تیم مهندسی از آنچه مشتری چندین ده سال پیش احتیاج داشته چطور بوده است. تیم ویکی اسپید از مدل تیم نرم افزاری چابک استفاده کردند آنها اسپرینت هارا یک هفته ای در نظر گرفتند و هر 7 روز فرایند تولید این ماشین را تکرار میکردند. یعنی اینکه هر 7 روز یکبار در هر قسمت از ماشین تجدید نظر میکردند و دوباره قستهایی را که اولویت بالاتر داشتند اختراع میکردند و اساسا این مدل سرعت تولید را افزایش داد.
کاهش شدید در هزینه و زمان تولید
بلافاصله بعد از X-Prize تیم ویکی اسپید در ژانویه سال 2011 به یک نمایشگاه ماشین در دیتروییت در میشیگان دعوت شدند. آنها میدانستند که ماشین باید زیباتر باشد اما همچنین میدانستند که برای ظاهر بهتر ماشین حدود 36000 دلار و سه ماه کاری باید هزینه کنند و تیم پول و زمان کافی در اختیار نداشت برای هین هم جاستیس تصمیم گرفت زمانی را صرف یادگیری عملی و تئوری های مورد نیا ز در مدرسه composite نماید. زمانی که وی به تیم بازگشت، توانست مدل کوچکی از ماشین را بسازد. آنها در یک فرایند ترکیبی توانستند در طی سه روز بدنه ماشین را با فیبر کربن ساختمانی با قیمت تمام شده 800 دلار به پایان برسانند.
ماشین آنها در طبقه اصلی نمایش ماشین بین Ford و Chevrolet قرار گرفت. ماشین آنها زیبا بود و در Discovery Channel ، popular Science ، popular Mechanics ، New York times ، National Geographic Channel ، Wired magazine به طور برجسته مطرح گردید.
تولید با روش چابک
جاستیس توضیح داد که کلید اصلی سرعت آنها ماجولار بودن آنها بوده است . تعویض موتور از بنزینی به الکتریکی در زمانی معادل تغییر تایر انجام پذیر است . بدنه ماشین به راحتی از حالت convertible به ونت قابل تغییر است و این قابلیت باعث افزایش سرعت تولید میشود.
شاسی این ماشین سبکترین شاسی در دنیا است ، ماشین بیخطر است زیرا تیم تستهای امنیتی را قبل از ساخت روی تمام قطعات امتحان کرده اند. آنها این ایده را از ایده توسعه آزمایش محور یا Test Driven Development در دنیای نرم افزار گرفته اند.
تیم هرجا که ممکن بوده هزینه تغییرات را کاهش داده اند. این بدین معناست که آنها مجبور نیستند برای ورژن بعدی محصول خود 3 تا 7 سال صبر کنند. آنها قادرند به هر قسمت از ماشین هر تغییری را اعمال کنند و زمان این تغییر تنها 7روز خواهد بود.
تیم های آنها به صورت مشارکتی و توزیع شده کار میکردند که همین مساله باعث افزایش سرعت و روحیه افراد گردیده بود.
افراد تیم کارشان را به صورت جفت آغاز کردند و ازهزینه کردن زمان برای آموزشهایی که کارایی نداشت حذر نمودند افراد تیم در حین کار هر آنچه بلد بودند به یکدیگر آموزش می دادند. ابزارهایی که استفاده میکنند ابزارهای مجانی مانند FreeConferenceCall Dropbox, GoogleDocs,YouTube,Skydrive, Facebook و LinkedInبودند که هیچکدام در ده سال گذشته وجود نداشتند.
افزایش نقدینگی در تیم ویکی اسپید
جاستیس در حال حاضر به دنبال جلب کمک و همراهی در اینترنت است تا بتواند نمونه اولیه خود را تبدیل به محصول قابل فروش کند. او به دنبال این است که دنیا را تغییر داده و به سمت سازگاری بیشتر با محیط حرکت نماید او هم اکنون در سایت indiegogo.com به دنبال حمایت مالی و انسانی است .
هدف عرضه نمونه ای کاربردی با کارایی بالا ، با مشخصه ماجولار ، با مصرف 100 mpg ، بسیار راحت است که C3 نامگذاری شده . جاستیس تصمیم دارد که C3 را به عنوان ماشین کامل به قیمت 17995 دلار و به عنوان کیت به قیمت 10000 دلار عرضه کند.
تیم ویکی اسپید در حال حاضر 150 عضو در 15 کشور دارد که روی نمونه هایی از هر قسمت که بتواند کارایی بالا و کمترین نشطی را داشته باشد و با مصرف بنزین کار کند، کار می کنند. این ماشین در 8 قسمت در حال طراحی و تولید است . این تیم اکنون احتیاج به بودجه دارد تا بتواند این نمونه های اولیه را به قطعات واقعی تبدیل کند.
آنها به تازگی کار پیدا کردن منابع را آغاز نموده اند و 2 ماه برای افزایش 50000 دلاری در نظر گرفته اند. مهلت مقرر شده آنها 12 جولای سال 2012 است. اطلاعات بیشتر را از این لینک پیدا کنید.
مفاهیم تولید
هر اتفاقی که برای پروژه تیم ویکی اسپید رخ دهد، مفاهیم متدهای مدیریت رادیکالی به صورت انقلابی در اقتصاد را نمایش می دهد. قابلیت کاهش فاحش زمان تولید برای ایجاد مدل جدید و اختراع جدید با سرعت بیشتر، نشانه های آشکاری است برای حرکت به سمت اقتصاد خلاق. و این توانایی به صورت بالقوه وجود دارد که این روش نه تنها در صنعت خودروسازی، بلکه در هر تولید دیگری به کار گرفته شود.
این نوشته برگردان فارسی این نوشته می باشد که توسط سرکار خانم سپیده عابدین ترجمه شده است.
سپیده عابدین، کارشناس نرم افزار
7 سال سابقه برنامه نویسی جاوا در حوزه بانکداری و برنامه نویسی Android روی تکنولوژی NFC در حوزه Telecommunication و در حال حاضر در شرکت پردازشگران سامان مشغول به کار است. لازم به ذکر است شرکت پردازشگران سامان یکی از شرکت های پیشرو در پیاده سازی تفکر چابک می باشد.
باتشکر از مقاله خوبتون، فقط اینکه تو پاراگراف سوم اشاره به 0 تا 60 مایل کردید ، باید کمتر از 5 ثانیه باشه نه 5 دقیقه.
ممنون، اصلاح شد