مشکل کار شرکت های توسعه نرم افزار کجاست؟

اگر وبلاگ دنیای چابک را دنبال کرده باشید حتما می دانید که یکی از دغدغه های اصلی من بررسی مشکلات شرکت های توسعه نرم افزار و توسعه گران نرم افزار می باشد . در این باب مطالبی گوناگونی را قبلا نوشته ام :http://blog.irscrum.com/wp-content/uploads/2010/09/problem-behavior.jpg?w=300

بعد از این همه نوشتن واقعا مشکل کار شرکت های توسعه نرم افزار کجاست ؟  شاید بعضی دوستان بفرمایند که چه مشکلی ؟ شرکت ها نرم افزاری که مشکلی ندارند ؟ کدام مشکل ! از چه حرف می زنید ؟ به نظر من شاید مشکلات زیر وجود داشته باشند :

  • برگشت نشدن سرمایه در زمان معقول

یکی از مشکلاتی که برای شرکت های ایرانی می تواند اتفاق بیفتید ,  نبرگشتن سرمایه در یک زمان قابل قبول است . یعنی یک سرمایه ای که در یک شرکت نرم افزاری می خوابد باید در یک زمان پیش بینی شده برگشت شود و سازمان به سود آوری برسد . این عمل را معمولا بازاری ها با مقایسه بیان می کنند و به این طریق می گویند که شما با سرمایه گذاری در این بخش برده اید و یا باخته اید : فرض کنید که شرکتی با سرمایه ای در حدود 100 میلیون به راه می افتد . با اجاره مکان ,  تجهیزات و برنامه نویس و … . این گروه یک سال طول می کشد تا یک محصول را توسعه بدهند و آماده عرضه به بازار کنند .بعد از عرضه به بازار معمولا باید کم کم با درآمد زایی شروع برگشت سرمایه انجام شود ولی این پروسه معمولا برای شرکت ها خیلی طول می کشد . باید تبلیغات بشود ,  بازاریابی بشود ,  مشتری اعتماد بکند و … . شاید تا 5 سال سرمایه گذار نتواند که سرمایه اولیه خود را بردارد و به این ترتیب بازاری ها اذعان می کنند که اگر با این پول چند تن برنج پاکستانی می خریدید الان سرمایه چند برابر شده بود . حتی اگر سرمایه برگشت بشود و حتی سودآوری هم انجام شود ولی در برهه زمان طولانی باز ضرر حساب می شود . البته شاید سرمایه گذاری های طولانی مدت را بعضی از تاجران بپسندند ولی حداقل برای موارد دیگرکه بعدا عرض خواهد شد , سرمایه گذار از سرمایه گذاری در این حوزه امتناع می کند .

  • ریسک بالای سرمایه گذاری

سرمایه گذار معمولا در فکر برگشت سرمایه خود و سپس در فکر سودآوری می باشد . ولی سرمایه گذاران حتما ریسک کار را در نظر می گیرند . صنعتی مثل صنعت توسعه نرم افزارکه ریسک سرمایه گذاری در آن بسیار بالا است ,  حتما باعث خواهد شد که سرمایه گذاران در فکر گزینه های دیگر باشند . چرا ریسک کار بالا است ؟ بدلیل اینکه برگشت سرمایه انجام نمی شود .

  • نبود سرمایه مناسب دراین صنعت

زمانی که من به این حوزه توسعه نرم افزار صنعت اطلاق می کنم بعضی از دوستان نارحت می شوند و می فرمایند که این به هرچیزی شبیه است جز یک صنعت . بلی من هم این مورد را قبول دارم معمولا صنعت ترکیب فکر و ایده با سرمایه است ولی منتهی بدلیل ریسک بالای سرمایه گذاری در این حوزه شاهد این هستیم که سرمایه گذاری های بسیار کمی در این حوزه شده است . و البته شرکت ها مافیایی را در نظر نمی گیریم که شاید آنها یک درصد بازار باشند و همه می دانند که سرمایه های کلان آنها از چه طریقی تامیین شده است و چگونه برگشت سرمایه می کنند . منظور من شرکت های کوچک و متوسط و بخصوص شرکت های قارچی (شرکت هایی که هرازگاهی در یک جایی با رعد برقی تاسیس و با بادی منحل می شوند)  است . http://blog.irscrum.com/wp-content/uploads/2010/09/making_money.gif?w=318

برای بخش اول بررسی مشکلات قابل نتیجه گیری است که بدلیل مشکلات سرمایه گذاری در این حوزه شاهد فقدان سرمایه گذار می باشیم . فقدان سرمایه گذار باعث فقدان سرمایه در این حوزه شده است . همانطور که قبلا اشاره شد ,  برای به وجو آمدن یک صنعت باید هم فکر باشد و هم سرمایه . ما یکی تا اینجا سرمایه نداریم چگونه می خواهیم اسم کاری که انجام می دهیم را صنعت بنامیم ؟

مشکل اصلی این حوزه این است که توسعه نرم افزار صنعت نشده است . مگر شرکت قارچی می تواند اسم خود را صنعت گر بنامد ؟ مگر شرکتی که جمعا با سرمایه 2 میلیون شروع می کند می تواند خود را جزوی از یک صنعت بداند ؟ مگر 4 نفر دانشجو می تواند آغازگر یک صنعت باشند ؟ پس صنعت نیاز به سرمایه دارد و سرمایه هم نیاز به سرمایه دار دارد .

ولی چقدر سرمایه نیاز است ؟ 10 میلیون بس است ؟ یا 100 میلیون ؟به نظر من در وحله اول خود سرمایه دار مهمتر از سرمایه اش هست . نه مبلغ سرمایه  ,  یک Business Man  یا تاجر می داند که کی باید چقدر خرج کند پس به موقع خرج خواهد کرد البته اگر نیاز باشد . این مورد را بذکر یک مثال ساده عرض می کنم :

بنده خدایی که فارغ التحصیل رشته گرامی نرم افزار از دانشگاه معتبر کشور می باشد (از همان هایی که در استخدام در اولویت می باشند)  قصد در آمدزایی از آموخته های خود را دارد . با 6 میلیون سرمایه ای که دارد می خواهد یک محصول حسابداری تولید کند زیرا او حساب و کتاب کرده است که اگر او بتواند در عرض 3 ماه یک نرم افزار حسابداری تولید کند حداقل می تواند هر نسخه آن را 50 هزار تومان بفروشد . اگر هر ماه 10 عدد بفروشد یعنی در یک سال خواهد توانست سرمایه خود را بردارد و بقیه فروش ها هم سود خالص خواهد بود . با این خیال وارد حوزه (نه صنعت ) نرم افزار می شود و با استخدام چند نفر برنامه نویس (اغلب دانشجو و ناکارآمد و حتما خانم ) دستمزد پایین شروع به پروسه توسعه نرم افزار می کنند . برای شروع چندی از نرم افزار های موجود در بازار را خریداری و از آنها الگوبرداری (یا همان کپی برداری ) می کنند . بعد به طور رعد سا شروع به پیاده سازی می کنند . دقیقا سر 3 ماه کل نرم افزار تکمیل می شود و نرم افزار آماده فروش می شود . اولین ورژن برای دایی و یا عمو و یا همسایه ای که مغازه ای دارد نصب می شود . نتیجه ؟ نرم افزار آنقدر باگ دارد , آنقدر اشکال حسابداری دارد ,  آنقدر ویژگی کم دارد که دایی هم از استفاده از این نرم افزار سر باز میزند . نرم افزار به شرکت بر میگرد و طی جلسه ای  تیم متحد می شود که هر چه زودتر اشکالات و کمبود های نرم افزار رفع شود . ولی این رفع کردن حداقل 1 سال به طول می انجامد ؟ چرا ؟ بدلیل اینکه برنامه نویس کدی که خودش نوشته را قبول ندارد ! بدلیل اینکه خیلی از جاها باید بازنویسی شود ؟ بدلیل اینکه برنامه نوشته شده Reusable  نیست ؟ بدلیل اینکه برنامه اتوماتیک تست ندارد ؟ بدلیل اینکه برنامه نویس ناکار بلد بوده است  و به صد ها دلیل دیگر … . این پروسه رفع اشکال و بده به مشتری و مشتری ناراحت بشه و دوباره رفع اشکال و … تکرار می شود که مجبورا این شرکت قارچی تعطیل می شود و همه به خانه ها خود عظمیت می کنند .

به نظر شما مشکل این شرکت و مجموعه و صنعت چه بود ؟ آیا این شرکت یک صنعت بود ؟ شاید جواب این باشد که طبق مطالب گفته شده این شرکت هم فکر داشت ( محصول حسابداری) و هم سرمایه . ولی آیا طبق گفته های بالا سرمایه به اندازه بود ؟ آیا سرمایه در حد ایده و هدف سرمایه گذار بود ؟ آیا سرمایه گذار فردی مناسب بود ؟ به نظر من نه . چون بنده اعتقادی به تاجر برنامه نویس ندارم (برنامه نویس جماعت تاجر خوبی نیستند ) . نه به این خاطر که فقط برنامه نویس بود بلکه بلد نبود که چقدر سرمایه باید چه وقت وارد شرکت بکند . بلد نبود که چقدر هزینه کند تا به درآمد مورد نظر برسد . بلد نبود که چه نوع نیروی کاری می تواند باعث برگشت سرمایه شوند .  البته کاری نداریم که ایده مناسب بود و یا نه  (مسلما ایده حسابداری یک ایده اشباع شده است و فقط برای مثال عرض شد) .

پس برای نتیجه قابل عرض است : برای موفقیت باید شرکت تبدیل به یک صنعت شود . گفته شد صنعت شامل سرمایه و ایده و فکر می باشد . سرمایه هم باید به اندازه مناسب  و کافی برای نیل به هدف در زمان تعیین شده توسط یک  یا چند سرمایه گذار مناسب تامیین شود .  اما سوالی که شاید برای شما ایجاد شود این است که : سرمایه مناسب و کافی یعنی چقدر ؟

سرمایه مناسب و کافی مقداری است که بتوانیم با آن  نیروی انسانی مناسب پروژه را به تعداد کافی استخدام نماییم و بتوانیم ابزار ,  تجهیزات و تکنولوژی های لازم را برای آنها فراهم کنیم . اگر سرمایه در این حد باشد کاملا کافی است . و من این صنعت را قبول دارم که یک سرمایه گذار پیدا شود و به مقدار لازم برای یک ایده خرج کند تا آن ایده پیاده سازی شود .

http://blog.irscrum.com/wp-content/uploads/2010/07/childlabour_brasil_ana.jpg?w=350تا اینجا ما تعریفی از صنعت نرم افزار داشتیم که در واقع این برای توسعه نرم افزار خوب و کارا یک بستر حساب می شود . و البته اشتباه نشود که صنعت نرم افزار فقط یک شروع است و نه بهشت برین . ما تازه با این همه مقدمه به این رسیدیم که بستر لازم برای ایجاد نرم افزار هیا خوب , داشتن یک صنعت می باشد . بعد از داشتن این صنعت و بستر تازه شروع به توسعه خواهیم کرد و البته مشکلات توسعه را هم تجربه خواهیم کرد ولی نه به شدت قبل .  شاید داشتن این صنعت ما را گول بزند همانند تیم رئال مادرید که بسیار برای تیم خود سرمایه گذاری کرد و بهترین بازیکنان را جذب کرد و بهترین امکانات را در اختیار آنان گذاشت ولی اصلا موفق نبودند .

در یک صنعت و برای موفقیت یک صنعت حتما نیاز به یک مدیریت منسجم و خوب می باشد . این مدیریت باید بتواند از سرمایه گذاری انجام شده به خوبی استفاده کند و منابع موجود را در جهت نیل به اهداف سازمانی مدیریت نماید . پس در یک صنعت توسعه نرم افزار با وجود یک مدیر با درایت و خوب , خواهیم توانست با داشتن منابع انسانی ,  مالی و تجهیزاتی مناسب  و با استفاده از یک پروسه توسعه نرم افزار مانند (Agile) در یک زمان معقول به اهداف خود ,  که همانا برگشت سرمایه و رسیدن به سودآوری می باشد ,  برسیم .

به امید ایجاد صنعت قدرتمند توسعه نرم افزاردر کشور

یاشیاسیز

درباره اسد صفری

اسد صفری – مربی تحول چابک سازمان و تیم های نرم افزاری. مدارک حرفه ای: CSP - CSM - PSM - PSPO - CDA - Management 3.0 برخی تجربیات: رئیس دفتر تحول چابک شرکت داده ورزی سداد(بیشتر از ده تیم نرم افزاری) - مربی چابک شرکت رامند (تیم های موبایل و گیم سازی) - مدیر تولید نرم افزار SimplyDesk برای شرکت فرانسوی PCI - مربی مشاور شرکت های:خدمات انفورماتیک، ارکید فارمد، فراداده، الفبا برخی از سوابق مشاوره کوتاه مدت و تدریس : علی بابا، فناپ، تجارت الکترونیک پارسیان، بیمه سامان، مهندسین مشاور تجارت (بانک تجارت)، بیمه ایران، پارس آنلاین، شرکت رهنما، ورانگر، انتشارات پزشکی کوثر، فولا آلیاژی یزد، پارک علم فناوری کردستان و ... . عضو انجمن های بین المللی Agile Alliance - Scrum Alliance

6 دیدگاه در “مشکل کار شرکت های توسعه نرم افزار کجاست؟

  1. یکی دیگه از دلایل عدم موفقیت شرکت های نرم افزاری که من زیاد باهاش مواجه شدم این هست که افرادی که فکر تاسیس شرکت و کسب درآمد در این حوزه رو دارن اصولا فقط به صرف دانش فنی یا ایده ای که دارن وارد این صنف میشن و هیچ توجه ای به دانش مدیریت و اصول فروش نمیکنن در حالیکه این مساله به نظر من در اولویت بالاتری به نسبت دانش تخصصی این حرفه قرار داره.
    موفق باشید.

  2. به این ها اضافه کنید :
    – نبود فرهنگ استفاده از نرم افزار در میان مردم کشور
    – عدم آگاهی مسئولان از اهمیت بسیار زیاد صنعت نرم افزار در دنیای امروز
    – عدم رعایت کپی رایت در سطح کلان شرکت های دولتی
    – عدم حمایت دولت از تولیدکنندگان نرم افزار
    – کسانی که بدون دانش فنی شرکت می زنند و یکسری برنامه نویس استخدام می کنند و با رانت دولتی شرکت خودشون رو بالا می کشند
    – کسانی که با دانش فنی پایین شرکت می زنند و با دادن قیمت های بسیار پایین پروژه های دولتی را می گیرند و نرم افزار بد تحویل می دهند ( بازار خراب کن ها)
    .
    .
    میشه دلایل زیاد دیگه ای به این مطلب شما اضافه کرد. متاسفانه با این وضعیت مملکت گل و بلبل ما نباید به آینده صنعت نرم افزار در ایران خوش بین بود.

  3. – نبود فرهنگ استفاده از نرم افزار در میان مردم کشور

    بیشتر بحث بنده در حوزه توسعه و تولید بود . اما به نظرم توسعه گر بیشتر از مشتری مقصر می باشد . خداییش کدام نرم افزار خوب رو عرضه کردیم و مشتری نخریده ؟ آنقدر نرم افزار بد دادیم بیرون که از مشتری سلب اعتماد شده است . قبول دارم ملت ما یکم فرهنگشون پایینه ولی فرهنگ توسعه قدر چقدر بالاست که از مشتری انتظار فوران فرهنگ داره ؟ به نظر بنده تا زمانیکه توسعه گر با فرهنگ نشه انتظار با فرهنگ بودن مشتری کاری است بیهوده .

    – کسانی که با دانش فنی پایین شرکت می زنند و با دادن قیمت های بسیار پایین پروژه های دولتی را می گیرند و نرم افزار بد تحویل می دهند ( بازار خراب کن ها)

    البته نه فقط دولتی , برای پروژه های دیگر هم بدینگونه است . و البته این همان جواب مورد بالاست و اینگون می شود که مشتری پر می شود. و نباید از مشتری انتظار فرهنگ داشته باشیم .

    در کل تا توسعه گر تحول پیدا نکند , اوضاع بدینگونه خواهد بود .

    موفق باشید

  4. با سلام
    تمامی مطالبی که گفتید درست است
    و اتفاقا کلیات همانطور که می دانید در معماری نرم افزار پرسمن و دیگران گفته شده
    در ایران دانش مدیریتی یا معماری نرم افزار یعنی چیزی جدای از دانش فنی برنامه نویسی پایین است و یا وجود ندارد.
    در کلاس های ارشد کارمندانی را میدیدم که برای ارتقاء شغلی و در حالت خواب و بیدار حضور داشتند و درس های اصولی مثل معماری نرم افزار را با کمک استاد و جزوه و … پاس می نمودند و شاید مدیران میان رده ای شده اند که به واسطه حضور در دستگاه های دولتی موجب جلوگیری از صنعتی شدن نرم افزار می شوند.
    چون با راه های دست پایین و غیرکلاسیک یانااندیشمندانه می خواهند کارها را انجام دهند و احتمالا به دلیل تحصیل بی کیفیت اگاهی چندانی حتی در استفاده از راه های مختلف نرم افزاری ندارند و فقط “بگیر کپی کن بده بره” انجام می دهند.

پاسخ دادن به ایمان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.