یکی از بزرگترین مشکلات شرکت ها امروز این است که چه کسی باید تصمیم بگیرد؟ آیا همه باید نظر بدهند؟ یا یک نفر بعنوان مخ سیستم تصمیم بگیرد و ابلاغ کند؟ یا قبل از تصمیم نظرات دیگران را بپرسد؟ اینکه در کلی کتاب خوانده ایم که خرد جمعی خوب است و هزاران دلیل می توانیم بیاوریم که عالی است منتهی ما در این چند سال و با تجربیات هم مثال خوب داریم و هم مثال بد.
اما اجازه بدهید قبل از هر چیزی یک داستان در مورد همین موضوع بگویم. در یک شرکتی، یک نفری به تیم ما اضافه شد، علت جدا شدن نفر از شرکت قبلی این بود که “نظرات او پرسیده نمی شد و فقط نفر یا نفرات اصلی با فکر خود عمل می کردند” اما در تیم جدید این نفر جزو تصمیم گیران شد، منتهی روش کاری که ما از وی درخواست کرده بودیم این بود که دیگران هم در تصمیم گیری اشتراک داده شوند، بعد خود این نفر به ما شاکی شد “نباید همه را در تصمیم گیری دخالت داد، اینجوری نمی شود تصمیم گیری کرد و نفرات نظرات بیخودی می دهند”

اما واقعا تصمیم گیری جمعی خوب است یا فردی؟
حقیقت این است که ما ایرانی ها عادت داریم در همه موضوعات بدون اینکه دانشی داشته باشیم نظر بدهیم و هزار تا دلیل بیاوریم که ما درست می گوییم.
خردجمعی هم برای این است که با ایجاد هم افزایی به بهترین راه حل ها برسیم و به جای اینکه یک نفر با دانش محدود خود راه حل انتخاب کند، یک جمع با دیدن زوایای مختلف یک مسئله راه حل معقول تری انتخاب کند، اما خوب این مشکل را چگونه باید حل کرد؟ وقتی همه نظر می دهند، ملت بدون در نظر گرفتن دانش، همین طوری نظر می دهند، و اگر نظرشان پرسیده نشود باعث نارضایتی آنها می شود؟
در این نوشته نمی خواهم تز بدهم و بیشتر می خواهم شنونده باشم و تجربیات دوستان را در این مورد بشنوم و شاید در آخر کار نوشته دیگری با ترکیب همه نظرات بتوانیم بدست بیاوریم.
چابک و موفق باشید



پاسخ دادن به محیا دلیر لغو پاسخ