بسیاری از شرکت ها برای ایجاد حس اعتماد بین افراد از کارگاههای کار تیمی استفاده میکنند، مثلاً در این کارگاهها افراد مسابقه طناب کشی انجام میدهند یا تمرینات مشابه. داخل این رویدادها افراد خیلی خوب با هم مشارکت می کنند، و به نظرم میرسد که اعتماد مورد نظر ایجاد شده است، این تیم دیگر همان تیم برنده مورد نظر ما است. اما بعد اینکه همین افراد به سر کار واقعی خود برمیگردند هیچ کدام از این نوع تعامل در محیط واقعی دیده نمیشود؟ چرا چنین اتفاقی می افتد؟
چنین فعالیتهای شاید بتواند در بالا بردن سطح رفاقت افراد موثر باشد، اما ما در سر کار واقعی نیاز به ساخت اعتماد حرفه ای داریم. اعتماد حرفه ای شبیه اعتماد به پدر مادر یا جنس رفاقت دوستان صمیمی نیست و شکل و اجزای آن متفاوت هست.
اعتماد حرفهای چه شکلی هست؟
۱ – شایستگی
من باید به همکارم یا هم تیمی خودم در سطح بالایی اعتماد داشته باشیم که او در حوزه کاری خود به اندازه کافی شایستگی دارد و خیلی ساده کارش را بلد هست.
۲- تعهد
من باید به همکارم اعتماد داشته باشم که همه ما نسبت به یک چیز یا هدف یا دستاورد مشترک متعهد هستیم و همه ما در راستای آن مشارکت میکنیم. مثلا یکی در راستای اهداف شخصی متعهد هست و یکی در راستای هدف تیم. چنین حالتی باعث کاهش اعتماد خواهد شد.
۳- تعامل شفاف
من باید مطمئن شوم که اطلاعات از من در این جمع پنهان نگه داشته نمی شوند. من باید کامل اعتماد داشته باشم که اگر موردی پیش آمد، به جای اینکه این مورد سریع به نزد مدیران برده بشود یا با افراد غیر گفته شود، با خود همان فردی که مخاطب اصلی بوده مطرح میشود. چه در مسائل کاری و چه در مسائلی از جنس روابط انسانی. به هر حال خیال من راحت هست که نه پشت سر دیگران صحبت میکنم و نه افراد دیگر پشت سر من و اگر مسأله هم باشد با من مطرح میشود.
این سه شاخص ساده، شاخص های اصلی اعتماد حرفه ای هستند. چنین شاخص هایی لزوما با بازی طناب کشی ایجاد نمیشوند و در محیط واقعی کار ایجاد و پدیدار میشوند.
چه چیزی در ایجاد چنین اعتمادی نقش دارد؟
- روال هایی که روابط کاری را حفظ می کنند
- بازخورد مستقیم و مستمر
- اشتراک اطلاعات و شفاف بودن
- تعهدات واقع بینانه (به جای قول هایی که کسی از پس انجام آن برنمی آید)
- مشکلات را به موقع اعلام کردن
- درخواست کمک و پاسخ متقابل
- تعارضهای سازنده
در تیم های اسکرام و چابک
اعتماد در تیم های چابک نقش بسیار موثری دارد، و عملا بدون وجود این مولفه، بسیاری از فرآیندها و رویدادها اثربخشی نخواهند داشت.
برداشت آزاد از وبلاگ استردربی