چطور برای ایجاد تغییر برنامه ریزی کنیم؟

اگر شما این پست قبلی من را خوانده باشید، با کتاب کوچک یورگن آپلو درباره تغییر دادن دنیا آشنا هستید. اولین قدم برای تغییر دادن یک وضعیت، برنامه ریزی برای آن است. در ادامه بخش دیگری از کتاب را می خوانید، که در این باره صحبت می کند

من فکر نمی­کنم که مردم تغییر را دوست ندارند. ظهور اینترنت، آی­پد، و لیدی گاگا نشان می­دهد که مردم تغییر را دوست دارند. اما من دوست دارم اعتقاد داشته باشم که مردم پیشنهادهای شما برای تغییر را دوست ندارند. من کاملا مطمئن هستم که آن­ها به شکل فعالی دربرابر تغییرات مورد نظر شما مقاومت می­کنند، چرا که قانع نشده­اند که باید همراه شما تغییر کنند. بگذارید ببینیم چطور می­شود این مشکل را حل کرد.

هدف شما چیست؟

پیش از همه، برای واداشتن مردم به حرکت نیاز به یک هدف وجود دارد. آنها چیزی لازم دارند که به­خاطرش تغییر کنند. خیلی حیاتی است که روشن باشد قرار است چی به­دست بیاورید. آیا می­توانید یک تصویر از جهانی بهتر بکشید؟ یا یک سازمان بهتر؟ آیا می­توانید چشم­انداز و توصیفی بیان کنید که مردم بخواهند آن را باور کنند؟ و آیا می­توانید از قصه­ها، استعاره­ها، و تصویرها برای رساندن بهتر پیام خود استفاده کنید؟

 وقتی یک چشم­انداز واقعی داریم (برعکس همه­ی “اسناد چشم­انداز” متداول)، مردم یاد می­گیرند و بهتر می­شوند، نه به­خاطر این­که به آن­ها گفته شده، بلکه چون می­خواهند.

– پیتر سنگه، قاعده­ی پنجم [Senge 2006]

چشم انداز چابک ناب اروپا
چشم انداز چابک ناب اروپا
  • در فوریه 2011 من از فعالین چابک و ناب در اروپا خواستم که همکاری­های فرامرزی را بهبود دهند، چون به نظرم می­رسید ارتباط کمی بین گروه­ها در کشورهای مختلف وجود دارد. من چشم­اندازی از گروه­های اروپایی که با هم کار می­کنند ساختم. در چند پست بلاگ، من توضیح دادم که با ترسیم تصویر دنیایی بهتر، چه چیزی به­دست می­آوریم [Appelo 2011e]. و جواب داد! چند ماه بعد 40 نفر از همه جای اروپا دور هم جمع شدند و امیدها و رویاهایشان را برای اروپای چابک و ناب به شکل یک مدل لگوی فیزیکی درآوردند (شکل زیر)، با توضیحی در یوتیوب. این تصویرسازی فیزیکی کمک کرد که چشم­انداز به شکلی ملموس­تر و عینی­تر به اشتراک گذاشته شود.

کجا کار خوب پیش می­رود؟

وقتی مقصد را فهمیدید، بهترین راه برای شروع این است که مثالی پیدا کنید که در جایی کارها خوب پیش می­رود، بعد رفتارهای خوب را کپی کنید. تلاش کنید وضعیتی را بیابید که مثالی درخشان از چیزهایی باشد که شما می­خواهید، یا به عبارت دیگر، یک نقطه­ای روشن از رفتاری خوب پیدا کنید.

در بسیاری از ابتکارهایی که برای تغییر می­زنید، مجبور نیستید از ابتدا شروع کنید. فقط کافی است چیزهایی را پیدا کنید که قبلا جوابشان را پس داده­اند، و با آنها شروع کنید. خیلی روی نتیجه­ی نهایی تمرکز نکنید، بلکه بیشتر روی رفتارهای اولیه تمرکز کنید. و روی همه­ی آن­ها هم نه، بلکه روی آن اندک رفتارهای حیاتی­ای که باعث تفاوت زیادی می­شوند.

  • پیتر استیونس، یک مربی اسکرام، به من گفت هروقت می­خواهد مربی­گری یک تیم جدید را شروع کند، از آن­ها می­پرسد: “بهترین پروژه­ی شما کدام است؟” به گفته­ی او، وقتی افراد بهترین تجربیات­شان را در یک فضای قصه­گویی بیان می­کنند، می­توانند همان تجربیات مشترکی را که بقیه­ی مردم آن­ها را چابک یا ناب می­نامند در آن تشخیص دهند. ولی او می­گوید: “من به تیم­ها نمی­گویم که از اسکرام یا کانبان استفاده کنند. اگر پروژه­ی فعلی­شان بهترین پروژه­شان نیست، من از آن­ها می­پرسم چطور می­توان این پروژه را تبدیل به بهترین کرد؟ این روش به آنها کمک می­کند که تجربیات و روش­هایی را که دوباره کشف کرده بودند به­کار بگیرند.”

درخواست شما برای تغییر ممکن است برای خیلی از افراد سخت باشد. با الزام آن­ها به قدم گذاشتن در قلمرویی ناشناخته آن را سخت­تر نکنید. به آن­ها نشان دهید که جایی که می­خواهید بروید جای قشنگی است، و سپس روی اولین قدم­ها توافق کنید.

نوشته شده توسط: علیکس (دوم فروردین 1391)

درباره Alix

* مربی و نویسنده چابک و اسکرام * در دانشگاه مهندسی نرم افزار خواندم و بیش از ۱۵ سال است که در تیم های مختلف در نقش های متفاوتی کار کرده ام. فرآیند ذهنی و کار گروهی که منتهی به ساختن برنامه ای جدید از هیچ می شود همیشه برایم تجربه جذابی است. از یک تجربه یکی دوساله نوشتن مجموعه ای از سیستم های اتوماسیون اداری برای چاپخانه ها که بگذرم، بیشتر تجربه کاری من در حوزه ساخت سامانه های تجارت الکترونیکی و برخط و بانکداری الکترونیکی و پرداخت بوده و هنوز هم هست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.