در پست قبلی در مورد معضل “مدیر پروژه شدن برنامه نویسان” صحبت کردیم که بسیار هم جنجالی شد . شرکت کنندگان در این بحث را می توان به دو دسته کلی تقسیم کرد : 1- کسانی که با من هم نظر بودند و اعتقاد داشتند که برای یک مدیر پروژه دانش مدیریت بالاتر از دانش برنامه نویسی است 2- کسانی که اعتقاد داشتند که دانش برنامه نویسی در اولویت قرار دارد .
من هر دو روش را در جا و مکان خود قبول دارم , بدین صورت که : در محیط های ایده آل مانند کشور آمریکا حتما از روش اول استفاه می کنم و در محیط های فاجعه روش دوم بهتر و یا بدون تعارف فقط این روش جواب می دهد مانند کشور خودمان . شاید بپرسید چرا ؟ در محیط ایده آل بدلیل اینکه همه نقش ها در سطوح مختلف وجود دارند و مدیر پروژه می تواند مسائل تکنیکی را به آنها واگذار کند پس مدیر پروژه می تواند کسی باشد که برنامه نویسی نمی داند ولی او از نحوه و پروسه توسعه نرم افزار آگاه است .
برای مثال یکی از دوستان در یکی از شرکت های آمریکا کار می کند کار این شرکت توسعه سیستم HIS است , این شرکت فقط 2500 نفر برنامه نویس دارد : خوب من به هیچ وجه این 2500 نفر را به دست یک برنامه نویس واگذار نمی کنم و تکنیکی که برای مدیریت HR توسط مدیریت پروژه لحاظ شده است این است که این برنامه نویس ها به تیم های 9-8 نفر تقسیم شده اند و برای هر تیم یک نفر برنامه نویس حاذق که کمی با اصول رهبری تیم آشنا است به عنوان سرپرست تیم گمارده شده است : توجه داشته باشید که این سرپرست تیم , مدیر پروژه نیست . اگر از این سرپرست حساب کنیم شاید مدیر پروژه 5 سطح بالاتر در چارت سازمانی قرار گرفته باشد .
با اندک تاملی در مثال بالا قابل درک است که در محیط های ایده آل باید حتما از مدیران پروژه با تحصیلات و تجربیات مرتبط استفده کرد . ولی و اما ولی در محیط فاجعه خودمان که از مدیر پروژه انتظار داریم هم مدیریت کند , هم برنامه نویسی کند , هم تحلیل و طراحی بکند , هم به ما گارانتی بدهد که اگر پروژه شکست خود پدرش رو دربیاریم و هم … .
همانطور که خودتان هم می دانید با توجه به وضع فاجعه بار صنعت توسعه نرم افزار ما لازم است که از مدیران پروژه چند کاره (مدیر پروژه , برنامه نویس , تحلیل گر , طراح , DBA , سبزی خرد کن , آبمیوه گیری و چندین عملکرد دیگر ) در این صنعت استفاده شود . علت اینکه لازم است از این عزیزان چند کاره استفاده شود , تشکیلات و سازماندهی های موجود در شرکت های توسعه نرم افزار می باشد . شرکت های توسعه نرم افزار ما ( که به جرآت می توانم بگویم که تعداد شرکت های ما از تعداد شرکت های توسعه نرم افزار در آمریکا بیشتر است ) دارای تشکیلات ناقص و نادرست می باشند .
مدل تشکیلاتی موجود در بازار ایران از دیدگاه من به شرح ذیل می باشد :
- شرکت های یک نفره : این شرکت های یک نفره شاید 30% بازار را تشکیل داده باشند . این عزیزان کسانی هستند که معمولا پروژه هایی را از بیرون صید و در خانه ملوکانه آن را توسعه و در مکان مشتری تحویل می دهند . این شرکت که فقط یک نفر دارد ( و در بعضی اوقات دو نفر ) به دلیل پایین بودن بحث مشارکتی قابل بحث نیستند زیرا آن یک نفر چند کاره 100% است . در تقبیح این شرکت ها نمی توانم صحبتی داشته باشم زیرا دوستان Freelancer از دست ما ناراحت می شوند . و قابل ذکر است که وضع درآمدی این شرکت ها خوب نیست و به قول سهراب : تکه نانی دارم , خرده هوشی , سر سوزن ذوقی , روزگارم بد نیست … . قانع هستند دیگه .
- شرکت های برنامه- نویسی : این شرکت ها معمولا از تعدادی دانشجو و یا فارغ التحصیل دانشگاهی تشکیل شده است که دور هم با یک سرمایه کم جمع شده اند تا تمام پروژه را صید بکنند و در کسری از ثانیه آنها را توسعه بدهند . همه دوستان در این شرکت ها در یک سطح هستند و کسی بر کسی رئیس یا مدیر نیست . یعنی در این شرکت ها چند مدیر پروژه چند کاره داریم . به نظر من این شرکت ها معمولا موفق نیستند و بعد از مدتی باید جمع شود و چند شرکت جدید به جای انها باز شود : بدلیل اینکه همه این دوستان ازنظر تکنیکی جلو هستند و توانایی هایی فقط در حوزه توسعه نرم افزار دارند و تقریبا به دلیل نداشتن مدیریت متمرکز محکوم به فنا هستند . این شرکت ها توانایی جذب مدیر پروژه واقعی را ندارند زیرا اولا بودجه لازم را ندارند و دوما هر کدام از دوستان برای خودش مدیر پروژه ای است . علاوه بر مدیر پروژه , این شرکت ها در کسب و کار هم موفق نیستند و توانایی کسب در آمد را معمولا ندارند . معمولا اعضای شرکت اول (تک نفری) با این شرکت به شرکت سوم نقل مکان می کنند تا بلکه به روزگاری خوش دست یابند .
- شرکت های سرمایه ای : شرکت های سرمایه ای معمولا با سرمایه اندک یک یا نفر چند شریک استارت می خورد . هدف اصلی این سرمایه گذاران , سود بیشتر با هزینه کمتر است : پس این دوستان تمام تلاس خود را خواهند کرد تا هزینه کمتری بکنند . این شرکت ها معمولا چند نفر تازه کار مانند دانشجویان را با حقوق خیلی کم استخدام می کنند و برای این افراد برنامه نویس حاذقی (از شرکت یک یا دو ) با حقوق متوسط و البته با مارک مدیر پروژه استخدام می کنند تا در واقع جمع ما کامل شود . این برنامه نویس بدبخت هم باید این تازه کاران را راه بیندازد , هم پروژه (ها) را تحلیل و طراحی نماید, هم باید رضایت مشتری و رضایت صاحاب (ان) شرکت رو جلب نماید , هم باید مدیریت بکند , هم باید برنامه نویسی بکند و … . ( عجب چند کاره ای !! آقا اینا رو از کجا گرفتید ؟ خانم من تو خونه یکی از اینها رو لازم داره , این رو از دانشگاه شریف گرفتیم , اگر می خواهید یکی هم سر راه براتون بگیرم , سبزی هم پاک می کنه ؟ آره بابا , بچه هاتون رو هم براتون نگه می داره) . واقعا در اینگونه شرکت ها PMP نمی تواند کار بکند زیرا اصلا بستر لازم آماده نیست .
به نظر من شرکت های سرمایه ای اصلی ترین ضربه ها را وارد بدنه صنعت توسعه نرم افزار کرده اند . اینها بدون اینکه خرج بکنند می خواهند سود برداشت بکنند : دولت باید در این حوزه وارد بشود زیرا که کل کار در اینجا در دست بخش خصوصی افتاده است و بخش خصوصی کاملا گند زده به اوضاع این صنعت . اصل 44 در هیچ جا به کاملی صنعت توسعه نرم افزار اعمال نشده است . یعنی از اول دولت این صنعت را به حال خود را رها کرده است و این صنعت خود به خود حرکت می کند . نه دولت حمایت می کند نه دولت نظارت می کند , نه دولت قانون گذاری می کند و همین طوری می شود که شرکت هایی مثل قارچ هر روزه متولد می شوند و هر روزه از بین می روند . (شاید هر روزه چند در چند تا شرکت باز و در چند تا شرکت تخته می شود ) .
کسی که شرکت های نوع اول و یا دوم را تاسیس می کند مجبور است زیرا چاره دیگری ندارد . چندین سال از بهترین عمر خود را در دانشگاه ها و یا کتاب ها و یا سایت ها صرف یادگیری بهترین و جدید ترین مطالب کرده است و امروز حق دارد که از داشن خود پول در بیارد . ولی شرکت های سرمایه ای چه ؟ دیر آمده اند و زود می خواهند بروند . این ها ضربه های کشنده ای وارد این صنعت کرده اند . هم بازار را خراب کرده اند , هم نیروی کار را اذیت کرده اند , هم آبروی این صنعت را برده اند . همه روزه چندین عنوان نرم افزار حسابداری وارد بازار می شود , آیا کسی به اینها نظارت دارد ؟ آیا کسی پیدا می شود که بدلیل پایین بودن کیفیت نرم افزار آن را از بازار خارج نماید؟ آیا کسی پیدا می شود که به درد دل این برنامه نویس های مشغول در این شرکت ها گوش کند ؟ آیا کسی پیدا می شود که حقوق اولیه اینها را از صاحبان شرکت طلب کند ؟
دولت حتما باید در حوزه توسعه نرم افزار وارد بشود و قوانینی را وضع بکند . البته قوانین دست و پاگیر در زمینه احداث شرکت نه بلکه در زمینه حمایت . به نظر من دولت باید در دو زمینه قوانینی را به تصویب برساند :
- حمایت از نیروی انسانی شرکت ها : دولت باید قوانینی را وضع بکند که مثلا هر شرکتی که تاسیس می شود باید نسب به پروژه , نیروی انسانی لازم و نه حداقل ها را استخدام بکند . مثلا باید مدیر پروژه داشته باشد (چطور برای ساختمان سازی چند تا مهندس عمران الزامی است ؟ ) باید نیاز های برنامه نویس ها تامین شود (مانند دو مو نیتور , ساعاتی کاری استاندارد , ابزار لازم و … ) . در صورتی که قوانین اجرا نشد , در آن مجموعه باید تخته شود .
- حمایت از شرکت برای توسعه نرم افزار کارا : به جرات می توانم بگویم از نرم افزار های تولیدی تا به این روز شاید 1% کارا و به درد بخور باشد . دولت باید از شرکت های مورد بالا حمایت بکند تا بتوانند نرم افزارهایی با استانداردهای جهانی و کآرا توسعه بدهند . (حمایت مالی , ارائه تسهیلات بین المللی و … ) .
تا زمانی که دولت به صورت منسجم از این صنعت مستضعف حمایت نکند وضع به همین صورت خواهد بود : یک نفر چهار تا دانشجو را استخدام خواهد کرد و یک سری نرم افزار به درد نخور تولید خواهند شد و برنامه نویس ها از برنامه نویسی دل زده خواهد شد و بدین گونه خواهد شد که این بار برنامه نویس راننده تاکسی می شود.
- شرکت هایی مافیایی : همه دوستان شاغل در صنعت نرم افزار با این شرکت ها آشنا هستند . البته شاید تعداد این شرکت ها کمتر از انگشتان دو دست باشد ولی بیشتر از تمام شرکت ها ی دیگر در آمد دارند . این شرکت با زدو بند هایی که انجام می دهند روز به روز رشد می کنند و تبدیل به مافیای نرم افزار می شوند . دولت باید در این زمینه هم وارد صحنه شود .
من واقعا به نوبه خودم بسیار شرمنده هستم که در این بازار آشفته کار می کنم . بعضی از اوقات که در مورد توسعه نرم افزار خوب و یا Agile مقاله می نویسم به یاد شعر معروف می افتم : خانه از پای بست ویران است *** خواجه درفکر نقش ایوان است …
برای نتیجه گیری هم قابل ذکر است که حق با دوستان است : در این بازارخودمون PMP کیلوئی چند ؟ برنامه نویس های خودمون مدیریت پروژه می کنند باقلوا .



پاسخ دادن به Morteza لغو پاسخ