معمولا تیم های تازه چابک با چالش هایی مواجه می شوند که نمی توانند فرق بین خوب یا بد بودن آن را تشخیص بدهند. یکی از این موارد عالم بودن تمام نفرات تیم است.
ما ایرانی ها بدلیل ویژگی منحصر بفردی که داریم خودمان را در تمام حوزه ها صاحب نظر می دانیم و معمولا این توانایی را داریم که از جراحی باز قلب تا سوراخ لایه اوزون نظر کارشناسی ارائه کنیم. البته شاید این بد نیست که مردم ما حس دانایی دارند ولی این در تیم ها و کار تیمی می تواند آفت بسیار بدی باشد.
معمولا در مهمانی ها اگر دقت کنید، همه بدون اینکه هم را بشوند صحبت می کنند و کسی نیز سوال نمی پرسد. شاید سوال پرسیدن در فرهنگ ما جایگاهی ندارد، زیرا اگر من سوال بپرسم احتمال دارد بقیه در کارشناس بودن من و معلوماتم شک کنند.
ماسفانه شاهد ورود همین فرهنگ به داخل فرهنگ تیم ها و سازمان هستیم که اعضای تیم ترجیح می دهند سوال خود را از گوگل بپرسند تا همکار خود.
البته در این پست نمی خواهم مشکل مردم ایران را حل کنم، بلکه توصیه هایی برای تیم های چابک دارم، که امیدوارم آن ها در تله سوال نپرسیدن گیر نکنند.
برای اینکه یک مثال واضحی بزنم، ترجیح می دهم داستان آخرین جایی که این عارضه را دیدم برایتان بازگو کنم :
من ( در نقش مربی) : خوب می بینم که وضع اسکرامتان خوب است، جلسات روزانه راچگونه برگزار می کنید؟
حمید : بد نیست، معمولا جلسه 2 دقیقه طول میکشد، چون حرفی برای زدن نداریم
من : آیا همه سه تا سوال (دیروز چکاری انجام دادم، امروز چکاری میخام انجام بدم و چه مشکلی پیش رو دارم) را جواب می دهند؟
حمید : معمولا دو تا سوال اول بلی، ولی کسی مشکل خاصی نداره!
علی : آره، این جلسه بازده خاصی نداره و فرمالیته اجرا میشه
من : اوکی پس چرا این جلسه را برگزار می کنید؟
علی : چون خود شما گفتید که اسکرام گفته باید این جلسه را برگزار کنیم
من : خوب ، اسکرام گفته باشد، ولی آیا ما دنبال ارزش نیستیم؟ هر چیزی که ارزش آفرین نباشد می توانیم حذف کنیم، ولی قبل حذف این جلسه، بیایید بررسی کنیم که آیا واقعا این جلسه ارزش آفرین است یا نه؟
من : یادمه حمید تو گفتی که از قسمت تقویم راضی نیستی، میشه بگی چرا؟
حمید : خوب، می دونید آره، از کد نویسی و طرز حل مشکل خوشم نمی یاد، من قبلا تجربه هایی داشتم، و فکر میکنم بهتر میشد مشکل رو حل کرد.
من : چه کسی این قسمت رو نوشته ؟
علی : کار من هستش
من : علی نظرت در مورد حرف های حمید چی هست؟
علی : خوب من اصلا تجربه کار با تقویم و تاریخ رو نداشتم ، و این اولین بار هست که چنین موردی رو نوشتم و شاید یه جاهاییش خوب نشده باشد
من : خوب، علی از حمید کمک خواستی؟
علی : من نمی دونستم حمید تجربه داره
من : خوب می تونستی بپرسی و بهترین جا برای طرح این سوال جلسات روزانه است. مثلا من این قسمت رو میخام امروز بنویسم ولی ایده ای دربارش ندارم، کسی تجربه ای یا اطلاعی یا ایده در این مورد داره؟ حمید نظر تو چیه؟
حمید : من میخاستم بهش بگم ، ولی چون ازم نخواست دیگه یادم رفت و …
این مشکل در خیلی از تیم های ایرانی وجود دارد، که شاید ریشه در فرهنگ کلی ما دارد. اما باید سعی کنیم که سه تا خصوصیت مهم را در تیم های خود به وجود بیاوریم :
- خوب سوال بپرسیم
- خوب هم را بشنویم
- خوب به هم فیدبک بدهیم
نوشته صادقانه و مفیدی است. ممنون اسدجان.
عدم وجود دیالوگ در درون تیم ها (و سازمانها) یکی از بزرگترین معضلات یک تیم است. بنظر من اسکرام مستر باید تلاش کند کانال های ارتباطی میان اعضا رو باز نگه دارد.
متاسفانه هنوز یادنگرفتیم که اگر کسی از کار ما انتقاد می کند لزوما هدفش تخریب شخصیت درونی ما نیست. البته جداکردن این دو بسیار دشوار است.
سلام
متاسفانه یکی از بزرگترین مشکلات همین عدم ایجاد ارتباط صحیح و فرو رفتن در لاک خود گارد گرفتن در مقابل انتقادهای دیگران است که خروجی کار تیمی را ضعیف کرده.
مطالب بسیار خوبی بود.
ممنون
مطلب عالي بود، مثال به جايتان هم بر اثربخشي آن افزود.
اميدوارم اين مشكلات حل شود، پرسيدن و با هم كار كردن را بايد ياد بگيريم.
سربلند باشيد
قشنگ بود
بسیار عالی بود برادر.
بسیار مطلب زیبایی بود
طولانی بودن متن در نگاه اول آدم رو از خوندن اون منصرف میکنه ولی بعد که شروع به خوندن میکنی، جذابیت متن و مسئله ای که بررسی میکنه، آدم رو غرق خودش میکنه
تشکر جوون
مطلب رو با اجازه برداشتم
مقاله بسیار جالب و تامل برانگیزی است
نگاه شما تحسین برانگیز است
سرفراز باشید
سپاس از شما . به تازگی قصد تشکیل تیمی برای ارائه ی مقاله ی فنی بین المللی رو داریم . در جستجوی نفرات و مقالات برتر بودم که ناخواسته با مطلب شما روبرو شدم و احساس می کنم در این لحظه این نوشته ی شما مهم تر از جستجوهای من هستش برای کار تیمی که می خوایم استارت بزنیم. با آرزوی موفقیت برای شما .
موفق باشید (:
جالب بود . استفاده کردم.