فرهنگ سیلو و جنگ قدرت

کارشناس بخش امنیت به مدیر پروژه x زنگ میزند، “سلام…به من گفتند که در مورد پروژه تون کمی اطلاعات بگیرم، تا بتونیم اگر لازم شد ما هم با مشتری در ارتباط باشیم”

مدیر پروژه x: “ببخشید من به شما نمی تونم اطلاعات بدم، سرمون هم خیلی شلوغ هست، یک نامه رسمی بزنید تا بررسی کنیم …”

بعد از نامه رسمی، کمترین حد ممکن اطلاعات به قسمت مربوطه داده شد. قسمت امنیت هم سعی می کند از کانال‌های غیر متعارف و دور زدن وارد داستان شود و … .

این داستان، یک داستان عادی در سازمان‌ها و شرکت‌ها و حتی استارتاپ‌هایی است که در حال بزرگ شدن هستند. به این عارضه، فرهنگ یا ذهنیت سیلو گفته می شود.

سیلو (Silo) چیست؟

(فرهنگ فارسی معین ). از اسپانیایی ، چاله یا حفره ای که در زمین ساخته میشود و در آن دانه ها، ریشه ها، علوفه ٔ سبز و نظایر آن را نگاهداری میکنند. نیز انبار یا مخزن کاملاً بسته ای که در زیرزمین یا روی آن برای محفوظ نگاه داشتن محصولات کشاورزی میسازند. سیلوهای غلات ممکن است از فولاد یا سیمان یا مصالح بنایی ساخته شوند.

فرهنگ سیلوی سازمانی چیست؟

در ساختار سازمانی، بخش های مختلف بر اساس عملکرد یا ماموریت از هم جدا می شوند، مثلا بخش انبار، IT، امنیت و … . واحدهای مختلف شرکت با هم کار می کنند، ولی بالاتر از کار یا خدمت به مشتری، جایگاه یا قدرت بخش مورد نظر اهمیت دارد. اصولا در این شرکت‌ها “ما و آنها” را زیاد می‌شنوید. “اونها همیشه کارشون رو درست انجام نمی دهند – ما همیشه معطل اونها هستیم – بخش نرم افزار بهتر از سخت افزار کار می کنه – بچه‌های بازاریابی چیزی حالیشون نیست و کلا بلد نیستند، این باید دست ما باشه نه اونها …”

سوال ساده برای تشخیص فرهنگ سیلو:

“آیا گردش اطلاعات در شرکت شما به راحتی انجام می شود؟ آیا همه به راحتی حاضر می شوند فقط برای پیشرفت کار، فرای بخش یا واحد خودشان با دیگر واحدها کار کنند و اطلاعات خود را به اشتراک بگذارند؟”

علت اینکه اسم این فرهنگ را سیلو گذاشته اند این است که همانند سیلوی گندم، یک مخزن اطلاعات کاملا بسته ای ایجاد می شود که هدف آن محفوظ نگه داشتن اطلاعات از دیگران است.

چرا اطلاعات یا دانش مهم است؟

خیلی ساده، این باور وجود دارد که “دانش، قدرت است“.

سیلو یک ذهنیت است نه فعالیت

اینکه ناخداگاه یا خداگاه تلاش کنیم اطلاعات را به اشتراک نگذاریم، و سعی کنیم بیشترین اطلاعات و قدرت را بدست بیاوریم این یک ذهنیت است.

 

مشکل اصلی سیلو چیست؟

شاید گفته شود که خوب چه ایرادی دارد، این رقابت باعث بهتر شدن سازمان نیز می شود. ولی رقابت برای خدمت رسانی بهتر به مشتری نیست بلکه برای این است که چه کسی سیلو یا قلمرو بزرگ تری دارد. مثلا در شرکت می شنویم، “IT همه کار شرکت را انجام می دهد”، بازاریابی می گوید “بچه های بازاریابی این شرکت را زنده نگه داشته اند” یا مثلا تیم موبایل “سایت ما که کلا بدرد نمی خورد، فقط کاربرهای موبایل خیلی خوشحال هستند و …”

فرهنگ سیلو و فرهنگ قدرت

وقتی سیلوها ایجاد می شوند، وقتی اطلاعات و دانش نزد افراد و سیلوها محبوس می شود، جنگ قدرت نیز آغاز می شود. مثلا رئیس بخش بازاریابی برای بخش خود، برنامه نویس استخدام می کند، و به IT نیز خبر نمی دهد، IT برای گرفتن حال آنها، سعی می کند، اصلا به آنها خدمات ندهد و زیرآب‌زنی شروع می‌شود.

جنگ قدرت، یعنی زیرآب‌زنی، و آن یعنی کاهش سطح اعتماد در شرکت و … .

فرهنگ سیلو و عدم مسئولیت

کافی است در چنین شرایطی مشکلی به وجود بیاید، واحد یا نفری مسئولیت کار را نمی پذیرد. برای مثال چند مدت قبل از مجموعه‌ای خرید کرده بودم، بسته من ارسال نمی شد. به هرکسی زنگ می زدم، واحد دیگر را معرفی می کرد، حسابداری به بازاریابی، بازاریابی به فروش، فروش به انبار و  انبار به آی‌تی… . بعنوان یک مشتری، این مشکل من نبود که ساختار سازمانی آنها چگونه است، من سفارش خودم را می خواستم (:

چگونه این فرهنگ به وجود می آید؟

این فرهنگ از آن مواردی است که از بالا به پایین ایجاد می‌شود، مثلا دو نفر یکی مدیر واحد IT است و دیگری مدیر بازاریابی. یا در شرکت‌های بزرگ‌تر، یکی معاونت طرح‌و‌برنامه است و یکی معاونت تولید. چون روسای این دو واحد باهم همسطح هستند و هر دو دوست دارند واحدخودشان عملکرد بهتری داشته باشد، علاقه ای به جلسات مشترک نشان نمی‌دهند، طرح‌وبرنامه برای خودش برنامه ریزی می کند(چون نمی تواند از معاونت دیگر اطلاعات بگیرد) و تولید برای خودش کار می‌کند.

اما این مشکل در سطح دو مدیر باقی نمی‌ماند، در داخل هر کدام از این معاونت‌ها دوباره این مشکل ایجاد می شود، مثلا در معاونت تولید که چندین پروژه وجود دارد، مدیر پروژه‌ها برای خود سیلو درست می‌کنند و اطلاعات پروژه را با دیگران به اشتراک نمی‌گذارند. (مثلا شاید بشنویم، ما اصلا از آنها خبر نداریم چه کاری می کنند).

دوباره داخل آن پروژه‌ها، نقش‌ها این کار را با هم می کنند، مثلا UI کارها برای خود چنین چیزی ایجاد می‌کنند. و داخل همان سیلو، دوباره سیلو تک نفری ایجاد می شود. به صورتی که نفرات حاضر نیستند اطلاعات را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.

خیلی دوست دارم نظر شما را در این مورد بدانم، و اگر علاقمند بودید شماره بعدی در مورد روش‌های حل این مشکل صحبت کنیم.

چابک و موفق باشید

اسد صفری

درباره اسد صفری

اسد صفری – مربی تحول چابک سازمان و تیم های نرم افزاری. مدارک حرفه ای: CSP - CSM - PSM - PSPO - CDA - Management 3.0 برخی تجربیات: رئیس دفتر تحول چابک شرکت داده ورزی سداد(بیشتر از ده تیم نرم افزاری) - مربی چابک شرکت رامند (تیم های موبایل و گیم سازی) - مدیر تولید نرم افزار SimplyDesk برای شرکت فرانسوی PCI - مربی مشاور شرکت های:خدمات انفورماتیک، ارکید فارمد، فراداده، الفبا برخی از سوابق مشاوره کوتاه مدت و تدریس : علی بابا، فناپ، تجارت الکترونیک پارسیان، بیمه سامان، مهندسین مشاور تجارت (بانک تجارت)، بیمه ایران، پارس آنلاین، شرکت رهنما، ورانگر، انتشارات پزشکی کوثر، فولا آلیاژی یزد، پارک علم فناوری کردستان و ... . عضو انجمن های بین المللی Agile Alliance - Scrum Alliance

11 دیدگاه در “فرهنگ سیلو و جنگ قدرت

  1. ممنونم از مطلب خوبت
    این مسئله ای که به اش اشاره کردی ریشه در ساختار تقسیم کار دارد که از انقلاب صنعتی رواج یافته است. روش جایگزین تقسیم کار در سازمان، روش فرایندنگر است، یعنی برای هر خدمتی که سازمان به مشتریان می کند یک فرایند وجود داشته باشد که مسئولین مشخصی دارد و تمامی فعالیت های واحدهای سازمانی و افراد باید در قالب این فرایند تعریف شود. این نظریه توسط مایکل همر ارائه شده است و با عنوان طراحی مجدد فرایندهای کاری در فضاهای آکادمیک مطرح و تدریس می شود. طبعا مباحث سرویس گرایی در حوزه معماری سازمانی را هم می توان دنباله این دیدگاه فرایندنگر دانست. البته اینها در حوزه کلان سازمان مطرح است، نه در حوزه تلاش فردی برای اصلاح امور.

  2. اسم جالبی داره این فرهنگ مخرب
    شاید اگر فرهنگ به اشتراک گزاری اطاعات تو سازمان رشد کنه و جا بیفته این جای این فرهنگ بد رو بگیره. پیشنهاد می کنم این لینکها رو ببنید.
    https://www.linkedin.com/pulse/why-knowledge-sharing-important-workplace-amrita-bulchandani
    http://woman.thenest.com/effective-ways-share-information-workplace-5170.html

  3. به نظرم یکی از بزرگترین معضل های شرکت ها و تیم هامون همین موضوع باشه
    همیشه بحث می کنیم که داخل ایران نمیشه کار تیمی انجام داد و کارهای انفرادی خیلی بهتر از کارهای تیمی جواب میده. همین فرهنگ محدود کردن اطلاعات و به اشتراک نگذاشتن اون به نظرم مشکل اصلی در کارهای تیمی است، وقتی که یک تیم رو تشکیل دادیم دیگه نباید فردگرایی داخل تیم وجود داشته باشد و هرگونه حرکتی که توسط یک فرد برای ایجاد قدرت یا حبس کردن اطلاعات انجام بشه برای تیم مخرب خواهد بود.

    شدت این قضیه در داخل ایران خیلی بالا هست حتی مواردی رو مشاهده کردم که در داخل خانواده ها برای ایجاد قدرت اطلاعات توسط افراد محدود میشه و کسی دوست نداره موقعیت و اطلاعات خودش رو با کس دیگه ای به اشتراک بگذاره یعنی این فرهنگ فراتر از تیم ها و شرکت هامون در متن جامعه مون هم پخش شده و اگر خوب فکر کنیم همین مسئله سبب تکرار اشتباهات فردی و ایجاد دور باطل در جامعه شده.

  4. مرسی از مقاله خوبتون.
    من با این مشکل در تمام سازمانهایی که کار میکردیم مواجه شدم. برای راه اندازی سیستم هایی که نیاز به مشارکت و به اشتراک گذاری اطلاعات بین چند قسمت یا معاونت بود همیشه مجبور بودیم برای گرفتن اطلاعات چیزی برای دادن پیدا میکردیم وگرنه نمیتونستیم اطلاعاتی دریافت کنیم. که معمولا هم وقتی صحبت از همکاری چند واحد سازمانی در یک سیستم مطرح میشه اختلافات درون سازمانی یا همین سیلو ها باعث غیر عملی شدن پروژه میشه.

  5. گاهی این سیلو ها به یکجور سنگر هم تبدیل میشه. سنگری که از با استفاده از مهمات عدم شفافیت، گرو کشی، احتکار اطلاعات و سرویس ها، سعی در ایجاد قلمرو و خرده امپراطوری داره و به برجکی میمونه که بجای خلق ارزش برای سازمان، مدام در حال دفاع از جایگاه شغلی برخی از افراد سازمان هست!

    به نظرم یکی از راه حلهای مقابله با این سیلوهای اطلاعاتی، اهتمام بیشتر به فرهنگ DevOps هست.

    از مطلب خوبت ممنونم اسد عزیز.

  6. سلام
    ممنون بابت مقاله جذابتون.
    مطمئنا مهمترین دلیل تاخیر در ارزش آفرینی برای مشتری، همین دست به دست شدن های بین سیلوهاست. شاید بتوان گفت که حل این مشکل که نیاز به تغییر در ساختار سازمانی شرکت ها دارد یکی از پرچالش ترین تغییرها در سازمان هاست همان جایی که باید ساختار سلسله مراتبی را به ساختار تیمی وچابک تغییر داد. البته به نظر من مهم تر از خود ساختار، فرهنگ سازمانی را باید تغییر داد و این نگاه بالا به پایینی که مسئولیت را مختص رده های بالا می داند و تصمیم گیری ها به صورت متمرکز از بالا انجام می شود را باید تغییر داد.

    به نظر من می توان در یک دوره گذار حتی قبل از تغییر کامل ساختار، اول بر روی طرز فکرها تمرکز کرد یعنی تصمیم گیری ها را به رده های پایین تر سلسله مراتب منتقل کرد، حس مسئولیت پذیری در آن ها را شکوفا نمود و برای ایجاد حس همدلی بیشتر و کار تیمی بهتر در گام اول تیم های مجازی ایجاد نمود یعنی از هر واحد افراد لازم را جدا کرده و در یک ساختار تیمی مشخص قرار داد. یعنی به طورغیر رسمی تیم ساخت و به افراد تیم آموزش داد که همه آنها با هم هم تیمی هستند و به دنبال یک هدف. شاید حتی بتوان مکان فیزیکی آنها را نیز به هم نزدیک کرد تا این حس بیشتر القا شود. یعنی تیم توسعه بداند که فلانی از تیم مثلا تحلیل، همکار و هم تیمی آنهاست و شرح وظیفه اش فقط پاسخ دهی به درخواستهای افراد این تیم است و کار دیگری ندارد پس می توان به صورت صددرصدی روی او برنامه ریزی کنند.
    به نظرم اینجوری میتوان فرهنگ کار تیمی را ترویج کرد تا پس از مدتی ساختار سازمانی را تغییر داد

  7. سلام ممنون بسیار عالی بود حسابی لذت بردم و واقعا بسیاری از سازمان ها و شرکت ها متاسفانه با این معزل روبرو هستند.
    عالی عالی عالی موفق باشید.
    وبسایت من هنوز راه اندازی نشده تو مرحله تدوین و طراحی هست اما آدرسش رومیدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.