این روزها تب استارتاپ در کشور بسیار بالا است، تیمهای بسیار زیادی در حال تولید و ارایه محصول و خدمات مختلف هستند. ولی یکی از مشکلات اصلی آنها این است که نمی توانند یک استراتژی مشخص برای خود مشخص کنند(چه بلند مدت و چه کوتاه مدت) و دائم به محصول یا خدمت خود ویژگیهایی اضافه می کنند که شاید نیاز مشتری نباشد. برای مثال یکی از استارتاپها از من پرسیدند به نظرشما ما کدام سمتی باید برویم، که من را به یاد دیالوگ معروف داستان آلیس در سرزمین عجایب انداخت:
“می توانی به من بگویی کدام راه را برای بیرون رفتن از این جا باید دنبال کنم؟” این سوالی بود که آلیس از گربه سرزمین عجایب رمان لوئیس کارول پرسید. گربه جواب داد: “بستگی به این دارد که به کجا می خواهی برسی؟”. آلیس: “برای من خیلی مهم نیست که کجا باشد”. گربه در جواب گفت: “پس اهمیتی ندارد که از چه راهی بروی”.
تجسم اینکه محصول جدید یا نسخه بعدی محصول به چه شکلی باید باشد یا چگونه باید عمل کند، امریست ضروری. خروجی تجسم محصول همان ویژن یا چشم انداز محصول است – طرح کلی از محصول آینده. چشم انداز بعنوان هدف نهایی، محرک و راهنمای نفرات عمل می کند و دلیلی بر وجود محصول است.
یک چشم انداز موثر باید بتواند به سوالات زیر پاسخ دهد:
- چه کسی این محصول را خواهد خرید؟ مشتری هدف چه کسی است؟ چه کسی از این محصول استفاده خواهد کرد؟ کاربر هدف چه کسی است؟
- چه نیاز هایی در این محصول پاسخ داده خواهند شد؟ چه ارزش هایی این محصول خواهد آفرید؟
- کدامیک از ویژگیهای محصول برای رفع نیازها و همچنین موفقیت محصول حیاتی است؟ تقریبا محصول نهایی به چه شکلی خواهد بود؟ در چه عرصههایی محصول ممتاز خواهد بود؟
- در مقایسه با نمونه های مشابه موجود، این محصول چگونه است؟ نقاط فروش منحصر بفرد محصول چه هستند؟ قیمت هدف کدام است؟
- به چه شکلی شرکت با فروش این محصول پول درخواهد آورد؟ جریان درآمدی چگونه خواهد بود و مدل کسب و کار به چه شکلی است؟
- آیا این محصول امکان پذیر است؟ آیا شرکت می تواند این محصول را توسعه داده و آن را بفروشد؟
برای بصریسازی و جمعبندی همه موارد بالا، میتوانید از بوم چشمانداز محصول معرفی شده توسط آقای پیچلر استفاده کنید:
اگر طرح شما این است که محصول جدیدی را بهعنوان سکوی پرتاب تغییر مدل کسب و کارتان استفاده کنید، این اطلاعات باید در چشمانداز محصول آورده شوند. iPod و iTunes شرکت اپل را برای مثال در نظر بگیرید. اپل با به وجود آوردن محصول خوبی به نام iPod برای تسخیر بازار موسیقی دیجیتال وارد شد و لفافه این مدل کسب و کار بزرگ را در هم پیچید. یکپارچگی نزدیک iPod و iTunes صرفا برای در دسترس قراردادن خرید موسیقی آنلاین نبود بلکه این طرحی برای در برگرفتن مشتری ها بود. این به اپل اجازه داد تا قوانین بازی را تغییر دهد – فروش آنلاین موسیقی با قیمت های نسبتا ارزان. این شرکت تفاوت کوچکی در زمینه موسیقی داشت ولی تغییر زیادی در زمینه دستگاههای پخش MP3 انجام داد. مسلما در چشماندازiPod چنین نیازمندی بود که یکپارچگی پیوسته با iTunes حتما باید برقرار شود و چشمانداز iTunes به مدل کسب و کاری در جهت افزایش درآمد با فروش iPod ها اشاره داشته است.
به طور خلاصه،
چشم انداز محصول باید یک سوال مهم را جواب دهد، “چرا این محصول باید به وجود آید؟”
سلام و عرض احترام
ما برای پروژه کلاسیمون مساله ای طرح کردیم ولی نمیدونیم باید از کدوم متدولوژی استفاده کنیم. میشخ لطفا راهنمایی کنین که باید چکار کنیم؟ طرح مساله ما در مورد ارتقاد سیستم مخابراتی هست در قسمت پشتیبانی که قراره یم قابلیت به سیستم نرم افزاری فعلی اصافه بشه
ممنون میشم راهنمایی بفرمایین
سوالتون اصلا واضح نبود، منظورتون رو متاسفانه نتونستم بفهمم.