چرا جلسات رترو یا بازنگری اسکرام می‌تواند وقت تلف کردن باشد؟

به عنوان یک متخصص چابک و بعد از تقریباً 15 سال در توسعه نرم‌افزار، می‌خواهم بگویم که جلسات رترو یا بازنگری اسکرام در بیشتر موارد وقت‌ تلف کردن هست، ولی چرا؟ حقیقت چی هست؟

فکرپشت جلسات رترو یا بازنگری اسکرام یک ایده عالی برای بهبود مداوم هست، ولی می‌تواند تبدیل به تله حل مشکلات تصادفی و رندوم بشود بدون اینکه شما حس کنید پیشرفتی انجام شده، انگار در جا دور میزنیم.

برای مثال ببینیم در یک اسکرام چه خبر هست: بعد از 2 یا 3 هفته، تیم اسکرام دور هم جمع می‌شه تا ببینه آخرین اسپرینت چطور بوده. در مورد موفقیت‌ها و مشکلاتی که برخورد کرده صحبت می‌کنن و اینکه چطور اون مشکلات حل شدن یا نشدن. احتمالا آخر جلسه یه لیست اولویت‌بندی شده از مشکلات/بهبودها و یه سری اقدامات برای حل و بهبود مشکلات ایجاد خواهید کرد. اینکه فوق العاده هست.

ولی سوال اصلی این هست که: “آیا الان مشکل درستی رو حل می‌کنیم؟ آیا این مهمترین مشکلی هست که باید روی آن تمرکز کنیم” “چیز بعدی درست چی هست؟” خیلی احتمال دارد که تیم‌های اسکرام به دام حل مشکلات تصادفی بیفتن؛ گرچه مشکلات رو حل می‌کنن، اما به نظر می‌رسد تیم در حال نزول هست و یا راکد شده هست و هرگز چابکی واقعی رو تجربه نمی‌کند. توجه کنید که مشکل از تکنیک اولویت‌بندی نیست؛ به هر حال، بدون داشتن سمت و سو یا جهت، احتمالا به این دام خواهید افتاد.

شاید به ذهنتان برسد که قبل از جلسه بعدی بپرسید: “خب، ما یه لیست از مشکلات/بهبودها داریم؛ کدوم یکی رو باید روش متمرکز بشیم؟”احتمالا چاره در رای گیری هست؟ خوب بیا رای‌گیری انجام بدیم و جواب رو پیدا کنیم؟!؟! اما احتمالا نتیجه رای گیری شما را به آخرین/جدیدترین مشکل هدایت خواهد کرد، گاهی اوقات آخرین یا جدیدترین مشکل می‌تواند مشکل با اولویت تشخیص داده بشود، ولی چرا؟ برای مثال زنده، شما مشکلات کشور را نگاه کنید، آخرین اتفاق/خبر تبدیل به مهمترین مشکل می شود، تا اینکه اتفاق بعدی بیفتد، بعد یک مدت مثل یک آتش نشان دائم در حال خاموش کردن آتش هستیم.

باید یادمان باشد، ما به عنوان یک اسکرام مستر/مربی چابک، فقط یک جلسه برگزار کن نیستیم، بلکه باید ایجاد تمرکز در تیم شدع و سوالات درستی بپرسیم تا منجر به ایجاد بینش جدیدی در آنها بشویم.

روش Toyota Kata یک رویکرد تقریبا جالبی دارد که می‌تواند با جلسات بازنگری اسکرام ترکیب بشود. پس، قبل از تصمیم‌گیری در مورد مشکلات، باید سمت و سو را کشف کنیم.

جلسه بازنگری بر اساس سمت و سو یا Direction:

پس خلاصه اینکه هدف ما این نباید باشد که تعداد زیادی از مشکلات را کشف یا حل کنیم، سعی ما این هست که به تارگت بعدی برسیم و فقط روی کشف و حل موانعی که در مسیر رسیدن به این تارگت بعدی هستند تمرکز کنیم.

یک مثال واقعی؛ چند سال پیش که مربی چابک یک استارتاپ در حال رشد سریع بودم، چالش ما برای سال آینده تقریبا چنین چیزی بود “رسیدن به سطج Zero Bug”، و البته تارگت بعدی برای سه ماه آینده تقریبا چنین چیزی بود “کاهش باگهای گزارش شده هفتگی در محیط عملیات به زیر 5”. پس به عنوان یه مربی چابک، دیگه از اون‌ها نپرسیدم مشکل ما چیه؟ بلکه از اون‌ها پرسیدم چه چیزی مانع ما می شود که نتوانیم به این تارگت برسیم.

درباره اسد صفری

اسد صفری – مربی تحول چابک سازمان و تیم های نرم افزاری. مدارک حرفه ای: CSP - CSM - PSM - PSPO - CDA - Management 3.0 برخی تجربیات: رئیس دفتر تحول چابک شرکت داده ورزی سداد(بیشتر از ده تیم نرم افزاری) - مربی چابک شرکت رامند (تیم های موبایل و گیم سازی) - مدیر تولید نرم افزار SimplyDesk برای شرکت فرانسوی PCI - مربی مشاور شرکت های:خدمات انفورماتیک، ارکید فارمد، فراداده، الفبا برخی از سوابق مشاوره کوتاه مدت و تدریس : علی بابا، فناپ، تجارت الکترونیک پارسیان، بیمه سامان، مهندسین مشاور تجارت (بانک تجارت)، بیمه ایران، پارس آنلاین، شرکت رهنما، ورانگر، انتشارات پزشکی کوثر، فولا آلیاژی یزد، پارک علم فناوری کردستان و ... . عضو انجمن های بین المللی Agile Alliance - Scrum Alliance

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.